مامان_نفس4

مدیر

عضویت: 1395/11/16

تعداد پست: 21051

عنوان

شوهرم تو خواب حرف میزنه الانم داره چرت و پرت میگه😕

| مشاهده متن کامل بحث + 7148 بازدید | 264 پست

همش میگه برید عقب پشت خط وایسید 😁😂

هرشب یه چیزی میگه به نظرتون دلیلش چیه چیکار بکنن بهتر بشه؟؟؟ خابش سبکه

میشه برای اینکه یه بچه سالم و باهوش داشته باشم برام دعا کنی و آرزوی خوب کنی؟ممنون🙏 اینو بدون حس خوبت برای بقیه دوبرابرش به خودت برمیگرده🌼

1398/07/18

01:07

9 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

مری_ف

عضویت: 1391/11/28

تعداد پست: 1006

بعضیا همینن شوهر خواهرشوهر منم همینه حالا اون پرش و حرکت هم میکنه همین چن وقت پیش ...

وای مردم از خنده

جهالت بیش از دانایی احساس سرخوشی و امنیت ایجاد می کند.

1398/07/18

01:14

1 نفر لایک کرده اند ...

nargessii

عضویت: 1397/05/08

تعداد پست: 10176

منم همسرم یه بارداشت توخواب حرف میزد من فک کردم داره ادا. درمیاره بالشت برداشتم محکم کوبیدم تو صورتش ...

وااااییییی😆😆😆😆😆😆😆😆😆😆 بخدااا شوهر منم همبنه تو خواب صداش بزنه مثل جن زده ها بلند میشه بخدا خودم زهره ترک میشم😂😂😂😂 یبار نمیدونم چی شد بیدار شد هی میگفت اینا کین تو اتاق😓 چی میخوان😐 من مرررررده بودم از ترس هی میگفتمش بابا کو چیزی میبینی یا خدا کی هست😓😓

دیوونرو یکی زدم تو پهلوش که هوشیار شد

1398/07/18

01:14

8 نفر لایک کرده اند ...

مامان_ستایش

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

fafa73736666

عضویت: 1398/02/26

تعداد پست: 327

وای خدایاااا شوهرم منم همینطورتازه بعضی وقتا تو خواب بوسمم میکنه چندتا کلمه حرف میزنه و میخوابه

😂😂😂😂

👈از این ادما دورم کن بدو خوب نداره خستم اونا که دسته مردونه دادن فهمیدیم چقد پستن 😢از این ادما دورم کن نمیخام هیچکیو اصلا تا وقتی که کارشون گیره همشون دورمون هستن 😔این روزا تشنه ی یکم مردونگی ام اما که حیف نیست لااقل تو بام بمون نزار بشن چشمای من خیس😢♥♥♥♥♥♥👉

1398/07/18

01:14

2 نفر لایک کرده اند ...

پرپری72

عضویت: 1398/07/15

تعداد پست: 6923

شوهر من بعضی شبها غیر از صحبت کردن، خودشو ناز میکنه😂😂😂

بچه هامون ، بزودی میرن ! اونا مهمون ما هستن !بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام و روزی از خانه ام می رود.روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا می شود...به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا این که فرزندم به خوبی از من یاد کند؟کدام مهمتر است؟ خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟چون دانستم که او مهمان خانه من است. این باعث شد اولویتم را تغییر دهم!بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست.... شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم.از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد. اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.چون می دانم....او مهمان زودگذر خانه من است. کودک عزیزم ! امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد.😍

1398/07/18

01:14

19 نفر لایک کرده اند ...