تا حالا شوهرتون بهتون سیلی زده!‌ پیش کی !؟

asalim

عضویت: 1398/04/24

تعداد پست: 5271

اخه میگی یدونه زد دوتا زدم گازش گرفتم اون صحنه رو تجسم میکنم که شوهرت هاج و واج مونده الانم غش کردم ...

خخخخ اره یعنی هنگ کرده بود اخه من قبلا خیلی آروم بودم 

خدايا شكرت که خوشبختم ❤️😍😍

1398/07/17

|

00:45

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

sara1981

عضویت: 1397/04/04

تعداد پست: 961

دوست بودیم نه راه پس داشتم نه راه پیش چون خانواده م راضی نبودن به زور راضیشون کرده بودم پیش خانواده ...

خداروشکر 

1398/07/17

|

00:45

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

mahesta1203

عضویت: 1398/06/03

تعداد پست: 23

اینجا بیشتر از اینکه زن ازاری داشته باشیم شوهر ازاری داریم

1398/07/17

|

00:46

2 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

sara1981

عضویت: 1397/04/04

تعداد پست: 961

خخخخ اره یعنی هنگ کرده بود اخه من قبلا خیلی آروم بودم 

خیلی باحالی 😉

1398/07/17

|

00:46

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

مامانخانومی

عضویت: 1398/07/14

تعداد پست: 1860

سر یه موضوع الکی بیرون بودم گفت چرا گوشیتو جواب نمیدی و اینا گفتم نفهمیدم عصبانی شد نه تو از قصد ای ...

هییییچوقت جلوهیشکی باهم بحث نکنین حتی اگه حق باشماس.بایداون لحظه بزنی ب عذرخواهی وسکوت بعدا پدرشودربیاری

چشم ها راباید شست....جور دیگر باید دید

1398/07/17

|

00:46

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

asalim

عضویت: 1398/04/24

تعداد پست: 5271

خیلی باحالی 😉

مرسی 😘😘🥰

خدايا شكرت که خوشبختم ❤️😍😍

1398/07/17

|

00:46

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

sarina6778

عضویت: 1398/07/14

تعداد پست: 961

چند سالتونه هردو 

من ۲۱ اون ۳۱

واسه چی؟

یک عدد لپ چالی هستم😊   (کاربر تقریبا قدیمی😁)

1398/07/17

|

00:47

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

sarina6778

عضویت: 1398/07/14

تعداد پست: 961

هییییچوقت جلوهیشکی باهم بحث نکنین حتی اگه حق باشماس.بایداون لحظه بزنی ب عذرخواهی وسکوت بعدا پدرشودرب ...

فکر نمیکردم پاشه بیاد خونه عقب عقب میرفتم گفتم بذار توضیح بدم شررررق زد زیر گوشم 

البته بعدش میگفت رفتم در مغازه گریه میکردم خیلی هم عذر خواهی کرد ولی خیلی غرورم شکست

یک عدد لپ چالی هستم😊   (کاربر تقریبا قدیمی😁)

1398/07/17

|

00:49

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

safoor

عضویت: 1397/05/08

تعداد پست: 4466

من ۲۱ اون ۳۱ واسه چی؟

نمیدونم یه جور مرضه انگار میپرسم  

1398/07/17

|

00:49

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

sara1981

عضویت: 1397/04/04

تعداد پست: 961

باور کن ترکی همشهری منی چون منم اینجوریم 🤣🤣🤣🤣

1398/07/17

|

00:49

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

sarina6778

عضویت: 1398/07/14

تعداد پست: 961

نمیدونم یه جور مرضه انگار میپرسم    

خخخخ دور از جون

یک عدد لپ چالی هستم😊   (کاربر تقریبا قدیمی😁)

1398/07/17

|

00:49

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

مامانخانومی

عضویت: 1398/07/14

تعداد پست: 1860

فکر نمیکردم پاشه بیاد خونه عقب عقب میرفتم گفتم بذار توضیح بدم شررررق زد زیر گوشم  البته بعدش م ...

حق داری ولی فراموش کن.جای دیگه هم تعریف نکن

چشم ها راباید شست....جور دیگر باید دید

1398/07/17

|

00:49

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

elika_jo0o0o0n

عضویت: 1398/06/24

تعداد پست: 1908

یه روز مامان بزرگم خیلی غر میزده بعد مثل اینکه یه یساعتی هی تند تند حرف میزده بعد بابابزرگم میزنه تو گوشش دیگه ساکت میشه .مامانم یجوری تعریف میکرد غش کردم از خنده ولی قدیمیا بیچاره ها خیلی میساختن با شوهراشون  

مثل خنده نوزادی که غرق خواب است،   مثل بوی خانه کاهگلی پس از باران  ، یا کشیدن نقاشی روی شیشه بخار کرده،   مثل پیدا کردن جای خالی در اتوبوس با یک بغل خستگی  ، صدای موج دریا در شب  ، بوسه‌های ناگهانی  ، چای تازه‌دم قند پهلو توی استكان کمر باریک  ، یا مثل دستان گرم مادر بزرگ  ، دوست داشتنت همین قدر شیرین است 

1398/07/17

|

01:04

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب