سلام من ۱۸ سالمه و ۱۷ سالگی عقد و عروسی کردم...حالا رفته بودم ارایشگاه امروز (عه یادم رفت یه سقط داشتم که از اولشم بارداریم‌ناخواسته بود ولی طبیعی سقط شد چون قلب نداشت)بعد عروس ارایشگرم ۱۶ سالشه ۵ ماهشه حانله است بعد ارایشگرم ازم‌پرسید تو نی نی اینا نمیاری منم گفتم نه بابا فعلا زوده خودمم‌میترسم ...بعد هنوز تو سن رشدم بجه بیارم همه کلسیم و ویتامین بدنم‌داغون میشه تو ۳۰ سالگی همه استخونام صدا میدن میترسم‌و خلاصه از این‌حرفا ...بعد عروسش برگشت با حرص به من گفت یعنی تو ازمن کوچیکتری که میترسی اول و اخر باید بچه بیاری و از این‌حرفا ...خانوما لحنش واقعا تند و بد بود ...حالا اینم بگم‌که من ازدواج کردم درسمو خوندم و کنکور و اینا دادم و الانم دارم‌ادامه میدم و یه سریم که رفته بودم‌گفتم عزیزم درستو نمیخونی حیفه برگشت گفت مثلا اونایی که خوندن کجا رو گرفتن ...حالا من موندم که حرف بدی زدم؟من اصلا منظور نداشتم فقط داشتم‌به ارایشگرم میگفتم که من میترسم و زوده ...عذاب وجدان گرفتم از طرفیم خیلی ناراحتم
احتمالن بهش برخورده ولی حقیقت تلخه
شما حرف حساب زدی،ناراحت نباش.
نه به نظرم رفتار اون زشت بوده ولی شاید فک کرده شما داری کنایه میزنی
چه سلیطه ای بوده اوه اوه
جلوی اون نباید میگفتی. خوبه یکم موقعیت شناس تر باشی عزیزم.
توام میخواستی بگی حالا اونایی که بچه آوردن کجارو گرفتن
کلا برداشت ها از حرف ها متفاوته،شما از قصد چیزی نگفتی،ولی اون بد برداشت کرده
آخه از دختر ۱۶ ساله ای که نهایت توقعش از زندگی شوهر کردن و بچه زاییدنه و از زنی که عروس به این کم سنی برای پسرش گرفته ، توقع داری بتونن درک کنن که زن میتونه پیشرفت کنه و برای خودش موفقیت مالی و اجتماعی پیدا کنه؟
حرفت کاملا درسته بعدا میفهمه چه اشتباهی کرده
میدونی اون سن پایینا نمیدونم چرا این شکلی همینایی ک تو سایت تا بگی زود بچه نیارید میخان قورتت بدن
بهترین کارو میکنی دیگ هم دهن ب دهن نزار
درستم ادامه بده
من بارداری تو نوزده سالگیو داشتم چهارتا از دندنام پوکید
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
