کیا بچه هاشون مخصوصا پسراشون از هیچی نمی ترسن

با اینکه این حالت رو داره ولی دیدم که مغروره و از حقش هم دفاع میکنه موقع بازی دیدم رفتارش رو با بچه ها

یه دوسه باری جونم در خطر بود خب همیشه خدا مامانم باید از دور منو میپایید ولی خب حالا دیگه نه

چون سوم خوب و بد رو تشخیص میده 

شما براش توضیح بده بگو خوبه که از سگ نمیترسی اما اون سگ حییونه و تشخیص نمیده نباید تو رو گاز بگیره پس باید احتیاط کنیم و وقتی دیدیمش ازش دوری کنیم 

این شجاعت زیادی خدایی نکرده کار دستش میده ممکن بهش مواد تعارف بشه و بگه من مصرف کنم چیزیم نمیشه و من قوی تر از این چیزام ک معتاد شم با ی مشاور پیش برو تا درکش از ترس بهتر شه

خب پس خوبه مشکلی نیس

آره متاسفانه،، چون بچه اول بود و بی تجربه بودم خیلی براش سخت گرفتم از خیلی کوچیکی 

چند سالشه ؟ تو غالب قصه و نقش بازی کردن پدر و مادر میتونید بهش یاد بدید که نترس و اعتماد به نفسش باید بره بالا تا درست شه

بچه برادر منم همینه مسابقه بسکتبال داشته سمت تهران پارس تا حالا هم با اتوبوس جایی نرفته بوده همینجوری سوار اتوبوسا شده بوده موبایلم نداشته ساعت ۸ صبح رفته تا نه شب 

راه حل فقط پیش مشاوره عزیزم چون با بچه ی شما باید رو در رو صحبت کنه ببینه محرک ها و انگیزه هاش چیه و با روش های درست کمکتون کنه 

شما هم از تاپیک زدن به جز اطلاعات پراکنده و اشتباه به چیزی نمیرسی حتما اگه بری مشاور خیلی زودتر به نتیجه میرسی

هیچوقت این آرزو رو نکن یکم بیش فعالی تو وجودش هست 

بیش فعالی فقط نا آرومی و شیطنت زیاد نیست 

همینکه از چیزی که حتی ما بزرگترا ممکن بترسیم ولی اون نمیترسه هم ممکنه ی ریشه از بیش فعالی باشه 

چند جلسه باید مشاوره بگیره

کلا طفلک رو ترسوندیم اما بی دست و پا هم نیست ها از این بچه ها که موقعی که مشکل پیش میاد مثلا تو مدرسه و جمع دوستان بزنه زیر گریه،قشنگ مساله رو حل میکنه و جمع میکنه ،تو کلاس اهل رقابته خودش رو نشون میده خوب مثلا دو روز پیش نوبت کلاس اینا بوده که سر صف برنامه اجرا کنن گفت مامان داوطلب خواستن برای خواندن نیایش کسی نشد داوطلب اما این جلو رفته بود و قبول کرده بود و فرداش اجرا کرده بود،کلا ما نباشیم بی دست و پا نیست اما ترس رو از من و پدرش داره ،از جامعه و بیرون یه خورده ترس داره مثلا  بیرون باشیم تا یه حدی دور میشه از ما خیلی نه