نمیدونم چرااینجوری شدم
اصلاحالم خوب نیس همش منتظرم شوهرم بگه برگرد منم سریع برم
دلم واس خونم خیلی تنگ شده پسرمم کوچیکه واینمیسته برم سرکار
اونم همش بی قراری میکنه میدونم دلش واسه باباش وخونه ی خودمون تنگه
باباش اصلا هفته ای یبارم نمیاد ببینش حتی نفقشم نمیریزه کاش منم مثل اون بیخیال ودل سنگ بودم
ای خدا طلاق چقد بده خدا نصیب هیچکس نکنه