یچه ها بیاین نظر بدین من ۱ ساله جدا شدم خوب عروسمون خیلی با شوهرم راحت بود بگم ادم مذهبیه ولی به ضاهر امشب امد خونه مامانم شروع کرد حرف شوهر سابقم پیش کشیدن که خوب شد جدا شدیا و شوهرمن زد تو گوشی شوهر تو ولی الان بهت دارم میگم و حرف هایی دوباره که چند بار بهش گفتم نزنه چون حرفاش ۳ ماه یا ۴ ماه فقط افکار منو درگیر میگنه میخواستم بهش پیام بدم که دیگه این حزفا نزنه دیدم پیام داد که چرا ناراحتی نبینم ناراحتیت گفتم نه نارحت نیستم فقط حرف این اقا رو پیش من نزن اهووو تا اینو گفتم من که من شروع کردم تو شروع کردی اصلا به من چه بخوام چیزی بگم . درضمن عرسمون فامیله نزدیکه ولی خیلی دخالت میکرد تک زندگیم و اینکه پشستم خیلی حرف زده و به گوشم رسده خیلی بدم میاد ازش ولی خب چون انمیخوام رابطم با داداشم خراب شه خوبم بااهاش . و اینکع این ادم خیلی دو رنگه سرتون به درد نیارم گیه تو پیاهام هاش بهم گفت اره وقتی متهم من میشم ناراحت میشم بعد این عروسمون پشت من بهدشوهرم قبلا مثلا غیبت خانوادم میکرد . من نمیدونم چطوریم بچها مهر طلبم یا نه ولی میگم کاش نگفته بودم چون باعث شد رابطمون خراب بشه ما تا حالا اینجوری باهام حرف نزده بودیم و من خودم پرووو ش کرده بودم به خانوادم همه حزف میزد لال بودم. بخ زن داداشم حزف میزد لال بودم دیگه خسته شدم واقعا گفتم باید بگم دیگه حرف اونو پیش نکشه چون واقعا یه حرفایی میزنه درموزدش که فکرم درگیرش میشه مثلا این زن داداشم خیلی قبلا میامد دنبالن میرفتیم بیرون ولی چون چند سری دیگم مامانم بهش گفت فاطمه از خونه شما امد حالش بد شد رابطم کم شد که داداشم عصبی شد مگه ما چگار کردیم تو میگی فاطمه حالش بد شد من نباید زنم بیاد حالل فاطمه خوب کنه و اینا چون خوبی میکنم بدی میبینم . چی بگم که خیلی داغونم نمیدونم چرا من اینجوری میشم میخوام حرفمو به دیگران بزنم . زنداداشم گفت به خاطر همبن خونتون کم گیام حزف میزنم چون نمیخوام سوتفاهام شه و ازت ناراحتم منم گفتم سوتفاهم نشه تو بد برداشت کردی من منظورم خودم بود که شروع اول کردم تو همراهیم نکن . مجبور شدم ولی با این حال ناراحته ازم . ولی خب من باید قوی باشم بچه که نیستم هر چی گفت بگم باشه تو حزف به من بزن من لال بشم
تو چون تازه جدا شدی حساس شدی و دورو بریات باید مدارا کنن پیشت و درمورد شوهرت قبلیت اصلن حرف نزنن و شاید زندادات قصد دلداری دادن داشته و چون حساس شدی رواین قضیه ناراحت شدی
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
حالا که گفتی حرف بدی نزدی... بزار یکم حریم خودشو رعایت کنه ... اشکال نداره چند وفت ناراحت باشه.
افرادی هستند که مدام به حرف زدن ادامه می دهند بدون آنکه بدانند درباره چه و چرا صحبت می کنند، آنها به حرف زدن ادامه می دهند چون نمی توانند متوقف شوند، اگر از چرندیاتی که از ذهنتان می گذرد اندکی آگاه شوید و بدانید که واقعا چیزی برای گفتن وجود ندارد در سخن گفتن تردید می کنید، درباره سکوت نگران نباشید، به این دلیل نگران سکوت هستید که همهی جامعه در حال حرف زدن هستند و شما هراس دارید، اما اگر درک کنید که سکوت واقعا چیست، چیزی پر ارزش برای گفتن خواهید داشت، اگر در سکوت خود عمیق شوید، کلامتان دیگر کلماتی تو خالی نخواهد بود، بلکه شکوه درونی تان را بیان می کند.@naghmegi
من خودم وقتی کسی راجب چیزی که دوس ندارم حرف میزنع کلا گوش نمیدم به حرفش خودمو با گوشیم سر گرم میکنم اونم مطمئن باش چند بار که به حرفش توجه نکنی دیگع نمیگه
و اینکه اون داره باعث ناراحتی تو میشه عوض اینکه به فکر ناراحتی اون و داداشت باشی بهتره به فکر خودت باشی
بنظرم درباره اینکه ناراحتت کرده اصلا حرف نزن باهاش چیزی هم خواست بگه بگو ارزش ندارهرابطمون بهم بخوره ...درموردم زندگیتم براش چیزیو شرح نده اصلا.بعدشم لزومی نداره مامانت بگه حال تو بده باید بی اهمیت باشی و خیلی خونسرد باشی کسیکه جدامیشه باید ازین لحاظا هم تحملشو ببره بالا و پی هر حرفیو ب تنه ش بماله.فقط لبخند بزن و کاری کن همه بگن فراموش کرده همه چیو