خواهرشوهرم میخاد بره کربلا ....قبلا ی جورایی ازش دلخور بودم اما خب تو تل خیلی زدن تو عراق درگیریه سنش کمه از طرف بسیج جایی نمیدونم اسمش در اومده میخاد بره الان خوندم که نوشته رفتن ب کرباا ب تاخیر بندازین میترسم بگم اینطوری شده شوهرم ب مادرشوهرم اینا چیزی بگه نذارن بره از چشم من ی وقت ببینخ بگم یا ن قصدم خیره دلم نمیخاد بزه اونجا اتفاقی بازم براش پیش بیاد