من بعد از كلي سختي و تلاش براي ساختن زندگيم و گذشت به چيزي نرسيدم تصميم گرفتم جداشم شوهرم شروع كرده به اذيت هي زنگ و تهديد ميگه مهر رو ببخش طلاقت بدم وگرنه نميدم خودمم ميتونم مجوز بگيرم ازدواج كنم تو مجبوري بشيني يا اينكه يك مقدار خيلي كم بگير تا حق طلاق بدم