یه دختر۸سالهی کلاس اولی دارم.۴ساله باشوهرم بانظارت خانوادم نامزد بدون عقدبودیم.اون مجردبود و من بیوه بایه دختر.عاشق هم بودیم چندسال باخانوادش جنگید تاراضی شدن.اسفند عقد کردیم و ۳۱مرداد اومدیم خونمون.تواین مدت عقد خییییلی مشکلاتها داشتیم ک توی دوران نامزدی نداشتیم.قبل ازعقد خیلی دخترمو دوست داشت.براش مدام کادومیگرفت.اونقدرمحبت کرد بهش ک دخترم خودش بهش بابا گفت. ولی بعداز عقد همش زوم بود رو دخترم و ایرادمیگرفت وتاکوچیکترین اشتباهی از بچه ۶..۷ساله میدید میگفت بامن لجبازی میکنه.چون من قبلا اینارو بهش تذکردادم و وقتی تکرار میکنه معنیش لجبازی بامنه.
کاربر قدیمی هستم.اینکه چرا کاربریم پوکید هنوز مشخص نیست
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
چقدر بد ك با وجود ي دختر داشتن ازدواج كرديد.درسته حقتونه ك ي مرد داشته باشين
اما ديگ زمونه خطرناك نشده و مثل قبل نيست
گاهي اوقات خسته ميشم از بچه داري،كلافه ميشم از بيداري هاي شبانه،دست تنها تو ي شهر غريب كه هيچكسو نداري بياد تا پيشت احوالت رو بگيره داغونم ميكنه،(اما)مهم اينه كه پسرم حالا تو بغلمه،همدم تنهايي هامه*****خدايااااشكرت*****تيكر بارداري دوممه💞خداياشكرت💓
ببخشیدا توهین نباشه ولی بنظرمن ازدواج مجدد ادمی ک بچه داره واقعااشتباه محضه،،معلومه ک یه غریبه واسه بچه ادم مادر یاپدرنمیشه،،ازهزارتا یکی
❤❤❤❤❤این امضا پراز عششششققق و حالِ خووووب،امیییید وانرژی مثبته،،امیدوارم بادیدنش حالِ دلت خووووب بشه......لبخند بزن و دنیارو قشنگتر کن بالبخندت میم مشکلات ازبین میره و شکلات میمونه همونقدر شیرین ولذت بخش🍬🍫راستی هرروز به خدا وتموم عزیزانت بگو که چقدرعاشقشونی بزرگترین ازمون زندگی ماوقتیه که بتونیم باتموم ناملایمت زندگی بازهم بگیم خدایاشکرت،قوی باش واز این ازمون سربلندبیرون بیا💪💪 خدا داره نگات میکنه بهش لبخندبزززززن *روزی که بفهمی جواب هر حرفیو نباید داد یه قدم به بلوغ فکری نزدیک شدی والبته چندین قدم هم به ارامش🍀🍀
باخودم گفتم بریم خونمون درست میشه. ازوقتی اومدیم خونمون هی بهونه پشت بهونه. هرروز و هرلحظه ازش ایرادمیگیره و دادوبیداد و اخرشم میگه من نمیخوامش.بمن میگه توحسابت جداس و عاشقتم ولی بچتو نمیخوام چون همش رواعصابمه. یه روز مونده بود ب شروع مدرسش من هنوز براش لباس و وسایل نخریده بودم.بازم ازش ایرادگرفت و گفت من هیچکاری براش نمیکنم.خرج مدرسشو ازپدرت بگیر. اونقدر گریه کردم ک ازحال رفتم.توکارت یارانم ۳۰تومن پول بود رفتم برالباسش ک گفتن دیراومدی.۱۰تومن دادم بقیشو ده روز دیگه موقع تحویلش بدم.ی مدادخریدم و یه دفتر
کاربر قدیمی هستم.اینکه چرا کاربریم پوکید هنوز مشخص نیست