شوهرم با خانوادش میخواد بره مسافرت اول دوتایی مسخواستیم بریم ولی خانوادشم گفتن ما هم میایم منم چون خواهر شوهزم سرماخورده ومنم باردارم گفتم بیام ازش بگیرم بچه اذیت میشخ گفتم نمیام ولی خواهر شوهرم از اونایی که شوهر منو تنها گیر بیاره نهایت محبتو بهش مبکنه که اونوجلب خودش بکنه و از من دورش کنه کلا از هر روشی میره شوهر من فقط سمت اون بره و با من بد بشه حتی چند وقت پیش تو دعوا فهمیدم به من گفته فتنه خواهرش ، در صورتیکه که اصلا کاری به خواهرش ندارم و سرم تو زندگیه خودمه و اونه که به من کار داره و وقتی برادرش نیست با من برخورد خوبی نداره شده رفتم خونشون داداشش نبوده به حای اینکه منه مهمونو تحویل بگیره سرش همش توگوشبش بوده انگار نه اتگار من هستم انقدر از این چیزای ریز و درشت ازش دیدم از چشمم افتاده و کاریش ندارم ، ولی نمیدونم صلاحه شوهزم با اونا تنها بره یا نه