وقتی ما دهه شصتیا دانش آموز بودیم مثل حالا لوازم التحریر رنگارنگ و فانتزی نبود..اگه کسی مداد اتود داشت یا جامدادی دو در آهن ربایی دیگه ته لاکچری بود...یا اون پاک کنایی که خیلی نرم و تمیز پاک میکردن...تراش رومیزی رو دیگه نگم که انگار سفینه فضایی بود برامون...
اتفاقا اون موقع هم همینا فانتزی محسوب میشد ...فرقی نداره...تازه به نظرم ما اصل لذت رو بردیم امروزی ها فقط دارن لذتی ازش نمیبرن
کفش های پاشنه بلند که بهش میگفتیم کفش تق تقی که روش پاپیون داشت بچه با کلاسا میپوشیدن
یه دفترهایی بود خیلی خوشگل بودن نمی دونم چجوری بگم یجور پلاستیکی مانند بودن انقدر دوستداشتم از اونا داشته باشم😭
خخخ لوازم تحریر من اون موقع که دبستان میرفتم از سوئد میومد...اینقدر هم کلاسی هام لجشون میگرفت ، دفترامو گاهی میدزدیدن
عروسکایی که صدات رو ضبط میکردن و همونی که میگفتی رو تکرار میکردن 😍 من نداشتم
اره
چقدر طفلکی بودیم
دفتر سیمی و دفتر خط کشی شده تَه احترام بود می‌‌ذاشتیم برای ریاضی و املا.
ایش چی بود؟
اصلنم دلم تنگ نشده
یادمه میگفتم کاش خودکار صورتی باشه بهم خندیدن بعد چند سال واقعا خودکار صورتی اومد
اتفاقااونموقه ها خوب بود همه چی بنظرم
زندگیا شیرین بود فک کنم
بااینکه سختی بود ولی از وضع الان ما بهتر بود
بچه ها من الان ۳۴ سالمه ازدواج کردم ولی هنوز جامدادی کلاس سوم ابتداییم رو دارم هر وقت می بینم انقدر لذت میبرم که نگو
مداد رنگی های جعبه فلزی
دفترایی که جلد فانتزی داشتن
من دارم عقده ی همون روزها رو هر سال خرید مدرسه میریم اینقدر لوازم تحریر های رنگی رنگی میخرم دختر وایمیسته نگاه میکنه من هرچی دلم بخواد انتخاب می کنم😂😂
من تا نه سالگی بادکنک دستم نگرفته بودم تا ۱۲ سالگی پارک نرفته بودم اینا بعضی ازحسرتای بچگیم بود
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
0 ثانیه پیش
1 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
