من دختر چشم و گوش بسته ای نیستم سنمم کم نیست رابطمون کاملا در چهارچوب اما خیلی از خودم خجالت میکشم با اینکه خانوادم با این رابطه مشکلی ندارن اما از نظر خودم کار بدی میکنم اژ خودم یه جورایی بدم میاد احساس میکنم خیییلی خودمو کوچیک کردم
دوست نشدم حس خاصی نداشتم
حس بد😳 استاد کلاس کنکورم بود
حس عذاب وجدان با هیجان شدید
برن برنگردن اون روزا
من تجربش نکردم😕چون میدونستم همچین حسایی ک گفتی میادسراغم
اونموقع حس بزرگ شدن داشتم.اما الان حس میکنم چقدددرررر خرررر بودم من احمق بودم.
مگه مجبوری گلم.دوست نشو
من خیلی شدید استرس داشتم جوری که دستو پام یخ میزد احساس زرنگ بازی داشتم چون مچلشون می کردم شارژ می گرفتم
اولین دفعه یادمه خیلی استرس داشتم حالم بد بود
حس عشق بچگونه خودمو تو لباس عروس تصور میکردم با چهار تا بچه قد و‌نیم قد تا اینکه اونو تو لباس داماد دیدم بعد چند ماه😂😂
هیچوقت دوست نداشتم تجربه ش کنم
حس خوب 😐 خیلی محبت و توجه داشت ولی الان پشیمانم 😣
حس استرس و ذوق مرگی
من ازینکه با یه آدمی که در حد خودم نبود دوس شده بودم شرمنده ام،ولی یادمه که خیلی خوشحال بودم،ولی تصمیم گرفتم اینبار با کسی باشم که لیاقت من و احساسم داشته باشه و حد خونوادم باشه،شما هم اگر موردت با شخصیته و خوب ان شالله عاشق بشید که احساس گناه نکنی کنارش و بهم برسید
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
8 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
32 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
