چند سال پیشا که بچه بودم با خواهرم که با یه پسر (که الان شوهرشه😂)دوست بودن رفتیم سر قرار من ۱۰سالم بود خلاصه سردم بود زمستون بود منم سرما خورده بودم رفته بودیم تو یه پارک رو یه نیمکت خیلی سرد نشسته بودیم اینام منو گذاشته بودن وسط یعنی یکیشون اینطرفم یکیشون اونطرفم که مثلا به گناه نیوفتن😂😂😂خلاصه گرم تعریف بودن اساسی و از اینده صحبت میکردن چشمتون رو بد نبینه یهو یه عطسه کردم دماغم یه حباب گنده زد دامادمون زد زیر خنده خواهرمم از خجالت سرخ شد دستمو گرفت و فرار کردیم😂😂😂هنوزم که هنوز دامادمون از شوخی بهم‌میگه دماغو😕🙄😅
نداشتم😎
😂😂😂😂😂 دهنت سرویس
من هقچوقت دوس پسر نگرفتم😪همیشه از دوس پسر داشتن میترسیدم
من اولين بار ك ديدمش محو حرف زدنش بودم
اينقدر برام زبون ميريخت
اينقدرررر مهربوني كرد اينقدر دلمو برد
هنو نتونستم فراموشش كنم😂 هي يادش بخير
یاللعجب
اینجا هیچگی دوس پسر نداشته😅
تنها خنده دارش اینه ک ی بار ی اقایی با ماشین خارجی بهم پیشنهاد دادو ابنا خلاصه منم قبول کردم
فرداش گفت بیا گفتم باشه گفت فقط من با وانت ابی هستما😁😂😂
فررررار کردم😂
من یبار چتی دوست پیدا رفتم..با دخترخالم رفتم قرار...یه پسره کثافت کار ی بود به دخترخالم پیشنهاد دوستی داد من م دعوا کردم بلاکش کردم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
