من ۷ هفته و ۲ روزم
۶ هفته رفته بودم سونو هماتوم دیده شد ولی زیاد نبود لک اینا هم ندارم اصلا پریروز رفتم دکتر سونو کرد گفت هماتومت کم شده و شیاف داد
ازش پرسیدم پله ضرر داره گفت بله نه به خاطر هماتوم جفتت از بین میره و جنینت میمیره اصلا پله بالا پایین نرو
منم طبقه ۳ هستم ۴۰ تا پله ست در روز فقط یه بار میرم پایین یه بارم شب میرم بالا چیکار کنم حالا؟
کسی بوده تو بارداریش پله داشته باشن؟ اتفاقی افتاده؟
نمیشه اون دو بارم نری از پله ها؟
عزیزم منم طبقه دو بودم ولی روزی شاید نزدیک به هفت هشت بار شایدم بیشتر بالا پایین میرفتم و هیچ مشگلی برام پیش نیومد.
اوه خیلی پله داری که. کلا هفته ای یکبار بیا بیرون مخصوصا ماه های اول
دکتر به من گفت از پله آروم برم و وسط راه استراحت کنم به خودم فشار نیارم آروم
برو خونه مامانت اگه پله نداره
نرو عزیزم برو خونه مادرت
راستش من جفتم پایینه ازاول همین مشکلو داشتم باامپولم بالانرفت خونمون پله داره خیلی پله بالاپایین کردم و دکترگفت استراحت کن گوش ندادم حوصلم نمیگیره همش بخوابم و درمونده باشم همه کاری هم میکنم تاالان هیچی نشده خداروشکر ولی ادم باادم فرق داره گفته بالاپایین نکن خب گوش بده استراحت کن اگه مجبوری اروم و با وقفه بالاپایین برو
عزیزم چون یکم مشکل هماتوم داشتی بهتره ک نری بالا پایین،اگه کارت خیلی واجبه میتونی ی مدت کوتاه بری خونه مادرت یا مادر همسرت،من خودم مشکلی نداشتم ولی از وقتی باردار شدم نرفتم خونه مادرهمسرم....فک کن طبقه پنج بدون اسانسور،هی هم اصرار میکردن گفتم بچم مهم تره
خونه من خیلی پله داره
اگه اروم و با احتیاط باشه مشکلی نیست
من هیچ مشکلی ندارم مامانم گفت بیا بمون خونه ما یا خونه دختر خاله ت(شوهر دختر خاله م یه شهر دیگه کار میکنه تنهان) منم دیشب اونجا بودم ولی واقعا خوشم نمیاد همش گریه م میگیره که شوهرم تنهاست تو بارداری هم حساس شدم
بدنا فرق دارن عزیزم
وقتی دکتر شما بهتون گفته بالا پایین نرین از پله حتما این کارو بکنین
خیلی از خانوما پله رفتن بالا پایین ولی چیزی نشد پس خودتونو با بدن بقیه مقایسه نکنین
من.. خونمون ۳۳ تا پله داره. صبح میرفتم پایین، دوتا اتوبوس سوار میشدم تا میرسیدم سر کار ساعت ۸ صبح. سر کار هم کلا یا نشسته بودم یا ایستاده و کلی کار. ساعت ۴ کارم تموم میشد دوباره دوتا اتوبوس سوار میشدم میومدم خونه و دوباره بالا اومدن از پله که میشد ساعت ۶ونیم یا ۷. بعد شام درست میکردم و خونه مرتب میکردم. شام میخوردیم میرفتم ظرف شام میشستم و بعد موقع خواب یکم استراحت میتونستم بکنم که اونم ماه های آخر خوابم نمیبرد. تازه ماه های اول لکه بینی هم داشتم و جفتمم سرراهی بود.
