2733
2734

قطعا تا حالا برای هممون پیش اومده که موقع آشپزی کردن اشتباه کردیم مخصوصا اون اوایل که میخواستیم آشپزی یاد بگیریم مثلا نمک زیاد ریختیم یا اصلا نریختیم یا جای نمک شکر ریختیم و غبره 

بیاین از خاطره های شیرین آشپزیتون بگین 

من خودم عقد بودم با همسرم مامان اینام رفته بودن مسافرت و من چون امتحان داشتم خونه مونده بودم شوهرمم اومده بود پیشم که تنها نباشم کل اون چند روز رو غذای حاضری خوردیم چون من هم آشپزی بلد نبودم هم امتحان داشتم ولی روز آخر گفتم زشته بذار دست به کار شم خلاصه آبگوشت درست کردم طعمش خوب بودا ولی گوشت کوبیدش خیلی تیره شد و رنگ عجیبی داشن بعد که مامانم اومد بهم گفت چیا ریختی تو آبگوشت من گفتم گوشت و پیازو نخود و لوبیا قرمز و...!!!!مامانم گفت مگه آشه تو کی دیدی من لوبیا بریزم تو آبگوشتم!!!ضایع شدم رفت

تبریک

1
5
10
15
20
25
30
35
40

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

حالا من چند روز پیش اومدم آبگوشت بزارم 

لوبیا سفید نداشتم چیتی ریختم

شوهرم و بچم خوردن و به‌به چه‌چه کردن😂😂😂

با دل پاکت یه صلوات مهمونم کن تا حاجتم روا بشه        واسه سلامتی بابام دعا کنید😭
2731

من که آشپزیم زیر صفره همش سوتیه 😂😂 آخرین بار که توی آشپزخونه بودم میخواستم چای درست کنم آب جوش ریختم در فلاسکو یادم رفت ببندم رفتم

خدایا شکرت به خاطر : ♡ زمین گردالی🌏، خانواده 👪، طبیعت🍃، یاد گرفتن و علم 📚، غذاهای خوش مزه 🍕، لباس ها👗، خوابیدن😴، رویاها🎈، خورشید 🌞، عشق💕، ماه و ستاره 🌒، خونه 🏡، تکنولوژی 💻، دوستا و آشناها 👭، لبخندهای خوشگل 😄 ... ! ♡

من ی لوبیا پلو درست کردم وحشتناک بود‌ ولی شوهرم میخواست بهم روحیه بده خورد طفلی😂😂😂

ی بارم کوکوسبزی درست کردم کلا خورد بود . 

روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...

من اولین بارک مادرشوهرمودعوت کردم قرمه سبزی درست کردم توش لوبیانریختم🙈هعی میگفتم یه چیزیش کمه ها امانمیدونستم چیش😂

اون موقع خیلی خجالت کشیدم🤢

اما الان میگم کمش نباشه😒

بویِ روزهای خوب می آید...
2738

یه بار سوپمو خیلی شور کردم بعد توش سیب زمینی انداختم ک شوریشو بگیره نشد آبشو خالی کردم دونش موند دوباره آب ریختم و رب زدم ولی باز شور بود😆😂

  خدایــــــا شکرت منم مامان شدم   دوستای عزیزم لحظه ای که فهمیدم برای همتون دعا کردم و میکنم شمام برای من دعا کنین نی نیمو صحیح و سالم بغل کنم اللهم صل علی محمد و آل محمد😍     ❤💚دخترخوشگلم خوش اومدی به زندگیمون😍😘منو و بابایی بی صبرانه منتظرتیم گل دخترم😘😘دختر قشنگم به دنیا اومد😍خدایا شکرت❤

یبار من تایدو میخاستم بریزم تو ماشین لباسشویی سوپ هم گذاشته بودم نمک تو دست دیگم بود ک بریزم توی سوپ اشتباها تاید ریختم تو سوپم نمک ریختم تو ماشین بعد از پنج دیقه از کف کردن سوپم متوجه شدم چیکار کردم 

من دارم ولی خیلی خاطره شیرینی نیست!

یه عالمه برنج شمال داشتیم کرم زده بود منم نشستم ۳ ساعت چند تا پیمانه با وسواس پاک کردم و خیس کردم گذاشتم واسه فردا!!!

شبشم دمی سبزی پلو با ماهی داشتیم!!

غذا رو آوردم قاشق اول رو خوردم دیدم از شوری نمیشه بهش لب زد!گفتن شاید دوبار نمک ریختی ولی خیلی شورتر از این حرفا بود!خلاصه که یه قابلمه پلوپز رو ریختم بیرون!فرداش اومدم برنج ابکش کنم دیدم خدایا این دفعه چرا انقدر بی نمکه!تازه اونجا فهمیدم برنجا قاطی شده!دمی پخته بودم با ۷ تا قاشق نمک 

  

کاربری onyxxx هم من بودم که متاسفانه ترکید  

خابگاه بودم ماکارونی مدل دکپختک میخاسم درست کنم روش اضلا نپخت زیرشم کامل سوخت بچه ها با چشمای اشکبار وسطاشو خوردن  نگم که اشپزخونرم ب اتیش کشیدم نگهبان اومد حالا من با تاپو شلولرک ی چادر برام اوردن پیچیدم سرپرستم هی میگف تخلیه کنین میخاسم ماکارونی سوخته ها رو ببرم چادرن نصفش رو زمین تو اب کشیده میشد خدا نیاره براتون    

خدا بزرگه㋛✿

من یه بار خونه مادرشوهرم بودیم اونها میخواستن برن دیدن کسی.  بنده خدا به من گفت گوشت قربونی تو فریزر هست یه قیمه درست کن برای شب. قیمه های تو خوب میشه ( نمیدونم کی قیمه منو خورده بودن و خوششون اومده بود در حالی که هنوزم که هنوزه قیمه هام خیلی جالب نمیشه)  خلاصه من درست کردم لیمو عمانی نداشتن گفتم ابلیمو بریزم اقا شیشه از دستم در رفت نصفش تو خورشت ریخته شد خیلی هم ترش شد  مادرشوهر من اصلا غذای ترش نمیخورد حتی تو دلمه هاش هم شکر می ریخت 



خلاصه گفتم چکار کنم چکار نکنم شکر ریختم که طعم ترشیش رو بگیره   وای افتضاح شد.ابش رو برداشتم توش اب ریختم مزه اش یه جوری شد. خلاصه که گند زدم اساسی .. اونها هم خوردن هی می گفتن چرا خورشت شیرین شده مزه اش یجوریه. بعد خودشون هم انداختن تقصیر سیب زمینی که شیرین بوده و طعم غدا رو شیرین کرده 

منم هیچی نگفتم 



بعدها چهار سال بعد برای مادرشوهرم و شوهرم تعریف کردم. کلی هم خندیدیم به اون افتضاح بازیم

قد ۱۶۷   وزن الان ۸۸                                           وزن هدفم  ۷۰ وزن هدف اولم ۸۰                            این دفعه به هدفم می رسم
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687