من یه بار خونه مادرشوهرم بودیم اونها میخواستن برن دیدن کسی. بنده خدا به من گفت گوشت قربونی تو فریزر هست یه قیمه درست کن برای شب. قیمه های تو خوب میشه ( نمیدونم کی قیمه منو خورده بودن و خوششون اومده بود در حالی که هنوزم که هنوزه قیمه هام خیلی جالب نمیشه) خلاصه من درست کردم لیمو عمانی نداشتن گفتم ابلیمو بریزم اقا شیشه از دستم در رفت نصفش تو خورشت ریخته شد خیلی هم ترش شد مادرشوهر من اصلا غذای ترش نمیخورد حتی تو دلمه هاش هم شکر می ریخت
خلاصه گفتم چکار کنم چکار نکنم شکر ریختم که طعم ترشیش رو بگیره وای افتضاح شد.ابش رو برداشتم توش اب ریختم مزه اش یه جوری شد. خلاصه که گند زدم اساسی .. اونها هم خوردن هی می گفتن چرا خورشت شیرین شده مزه اش یجوریه. بعد خودشون هم انداختن تقصیر سیب زمینی که شیرین بوده و طعم غدا رو شیرین کرده
منم هیچی نگفتم
بعدها چهار سال بعد برای مادرشوهرم و شوهرم تعریف کردم. کلی هم خندیدیم به اون افتضاح بازیم