2733
2739
عنوان

بنظرتون...

| مشاهده متن کامل بحث + 198 بازدید | 37 پست
شاید از ته دل نگفته ... من خودم مادرم گاهی پیش میاد  از دست بچم خیلی خیلی ناراحت میشم و دعواش م ...

نه اتفاقا از ته دل گفت 

واقعا فهمیدم چقدر عمیق گفت

یه صلوات برا خوب شدن حال دلم میفرسین😢
اینا که مدام نفرین میکنن دعوا میکنن فقط وقتی دور از جون شما طرف رو از دست بدن شاید احساس ندامت کنن ک ...

مثل حشمت فردوس تا صابر کشته شد تازه فهمید این همه سال صابرو نمیدیده فقط طاهرو میدیده.

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

بابای منم یه بار به حالت جدی گفت هیچکی تو رو نمیبره خونه اش منظورش این بود که هیچ پسری تو رو نمیگیره ...


بابا من وقتی 15/14 سالم بود بهم گفت میفروشمت به یه پیر مرد پولدار 

فقطم بخاطر اینکه مامانم میخواست ازش جدا شه باهامون اینطوری کرد البته از قبل هم اخلاق سگی داشت وقتی زندگیشون خوب بود هم همش منو داداشمو میزد وقتی با مامانم بحثش میشد بچه بودیم مارو فحش میداد میگفت این بچه ها اومدن مزاحم زندگیه ما مامانمم خیلی بهش توجه میکردا همه فامیل میدونن مامانم چطوری شوهر داری میکرد ولی بابام بازم مارو مزاحم میدید تو زندگیش

2728
2740
من اصلا نمیخوام به کتک هایی که خوردم فکر کنم حالم بد میشه. تو چی؟ 

تا دلت بخواد کتک خوردم از سه سالگیم داداشمم همینطور تا وقتی که مامانم ازش جدا شد کتک خوردیم ازش اخرش مامانم جدا شد نجاتمون داد 

اصلا هم یه بارم مامانمو نزد تو اون 15 سال فقط مارو میزد میدونست مارو بزنه مامانم زجر میکشه عقده ای هم بود مثل روانیا میزدانگار از بچه بدش میومد نمیدونم چرا

بعضی وقتام ادای ادم خوبو در میاره

پنج تومن میده برای مدرسم

فک میکنه خیلی ادم خوبیه

برای من همه کار کرده

هه متنفرمممممممم ازش

یه صلوات برا خوب شدن حال دلم میفرسین😢

پارسال اومد خواست باهامون آشتی کنه منم بخاطر خدا باهاش حرف زدم ولی دیدم اومده واسه فضولی و یه رفتارایی کرد که دیگه برا همیشه از زندگیم پرتش کردم بیرون اومد سه تومن داداشمو خورد رفت احمق 

داداشم چند ساله بدون پدر زحمت کشیده کار کرده بدون پشتوانه اونوقت این اومد پولوشو خورد . خونه منم چند باری راش دادم بعد فهمیدم به امید اینکه بیاد مامانمو ببینه یا تو دلش خودش فکر میکرد مامانم برمیگرده بهش میومد خونم منم دیگه نواشتم الان یه ساله ازش خبر ندارم 

چند وقت پیش  از جلو مغازه شوهرم رد شده بوده فقط همسرم گفت بهم 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز