دلم خواست مجرد بودم و بدون تعهد.از دست شوهرم خیلی ناراحتم بحدی ک از چشمم افتاده چکار کنم تو دوران عقدیم
ع این تاپیک رو من صبح زدم که
چرا پشیمونی
وا نه
تا دلت بخاد اماچاره چیه
نه اصلا
نه که ناراحتی نبوده باشه
ولی وقتی ناراحت شدم به این فکر کردم که منم آدم کاملی نیستم و ممکنه خیلی وقتا کار اشتباهی بکنم
پس بخشیدم که انتظار بخشیده شدن هم داشته باشم
منم عقد همش مشکل داشتم باهاش همش سر مادرش..خونه تنها باشیم یسالم بگذره دعوا نمیکنم خیلی مهربونیم با هم.. ولی وقتی مادرش خونس واااای هرلحظه دعواااا
اره خیلی پیش اومده
الان تموم کنی بهتر از اینه ک بری زیر یک سقف
بشین باهاش منطقی صحبت کن
اره اشتباه کردم
بذار یکسال بگذره تا بهت بگم😉🙂
من قبل از این اقایی که الان باهاش نامزدم ، یکبار نامزد کردم پشیمون شدم بهم زدم. بهت بگم اولش پسره هیچکیو نداشت مادرش خواهرش همه سر زندگیاشون بودن. تا نامزد کردیم یهو پنجاه تا پدر مادر دراورد. خواهرش که سالی یکبارم حالشو نمیپرسید حالا روزی سه بار تماس میگرفت باهاش که چی خوردی الان کجایی چی پوشیدی .... مادرشم زبونش شده بود شیش متر 😄😄😄 دوتا پا قرض کردم فرار کردم. اینم از شانس من.
من شوهرم خوبه از خانوادش متنفرممممم
آره بابا پشیمونم عین ...
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
