کلی نازشو خریدم و خوابوندمش.ولی همینکه خوابید کلی فکر و خیال به سرم زد! من چرا تو این خونم! اینا کین من هرروز میبینمشون! چرا نمیتونم برم؟ نمیخوام ببینمشون. این پسره خیلی خیطه چجوری تا اخر عمر باهاش باشم...
من هرروز دارم اینارو با خودم تکرار میکنم. خسته شدم. دوس دارم برم پشت سرمم نگاه نکنم
واا
شايد افسردگي بهم زدي
خدا شفات بده
واه عزیزم چیه؟چی شده ؟پسره کیه؟چرا بار منفی به خودت میقبولونی چرا یکمم مثبت فکر نمیکنی؟
همسرت چه مشکلی مگه داره
تکلیفت با خودت مشخص نیست چرا بچه دار شدی؟پیش ی مشاور برو
عزیزم منم قبلا مث تو شدم دقیقا پارسیال همچین موقعی حتی فکر طلاقم به سرم زد اما خودمو جمع کردم دل دادم به زندگیم شاید بخاطر مشکلات بود شاید افسرده شده بودم اما همه چیز برام تموم شده بود روزی نبود ک گریه نکنم اما به ته دلم ک نگاه کردم دیدم هم زندگیمو دوس دارم هم شوهرمو
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
