جنین دیده نشد

asenaaaaaa

عضویت: 1398/05/05

تعداد پست: 6201

اخرین پریودت کی بود

پدرم همه چیزم بود .....

1398/06/28

|

14:11

نفسي

عضویت: 1396/10/22

تعداد پست: 3891

نه دیر نیس هنوز شاید دیر لقاح صورت گرفته دوباره بهت سونو میده انشالله تو بعدی دیده میشه

1398/06/28

|

14:11

پریاممممممم

عضویت: 1397/03/31

تعداد پست: 328

نه پنج هفته ک هنوز زوده واسه دیدن جنین

1398/06/28

|

14:11

zabayekhofte

عضویت: 1397/12/02

تعداد پست: 2459

ساک که دیده شده خداروشکر

اول قلب تشکیل میشه اونم بین هفته 8 و 10 بهتر دیده میشه

خدا آن است که ما میخواهیم کاش ماهم همان بودیم که خدا میخواست

1398/06/28

|

14:12

مدیر استارتر

عضویت: 1398/03/30

تعداد پست: 479

اخرین پریودت کی بود

8مرداد الان واقعن گیج شدم نمیدونم چن هفتمه

1398/06/28

|

14:12

شبنم69

عضویت: 1397/02/27

تعداد پست: 34936

تا ساک ۲۳ میلیمتر امید به تشکیل جنین هست.‌من ساکم ۱۸ میلیمتر بود و خالی

روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...

1398/06/28

|

14:13

مدیر استارتر

عضویت: 1398/03/30

تعداد پست: 479

نه پنج هفته ک هنوز زوده واسه دیدن جنین

اخه طبق پریودیم دکتر گف میشه اخرهفته6

1398/06/28

|

14:13

مدیر استارتر

عضویت: 1398/03/30

تعداد پست: 479

نه دیر نیس هنوز شاید دیر لقاح صورت گرفته دوباره بهت سونو میده انشالله تو بعدی دیده میشه

تاریخ سونو درسته یا تاریخ دکتر؟

1398/06/28

|

14:14

مدیر استارتر

عضویت: 1398/03/30

تعداد پست: 479

تا ساک ۲۳ میلیمتر امید به تشکیل جنین هست.‌من ساکم ۱۸ میلیمتر بود و خالی

عزیزم😧

1398/06/28

|

14:14

شبنم69

عضویت: 1397/02/27

تعداد پست: 34936

عزیزم😧

الان دخترم یک سالش😊

روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...

1398/06/28

|

14:16