ماشاالله خدا حفظش کنه
من این کارو کردم برات می نویسم شاید بکارت بیاد
اول براش لگن خریدیم
گذاشتیم توخونه بهش نشون دادم مثل صندلی روش بشینه البته باپوشک
بعد ازیک هفته
بعداز عذاخوردن یک ربع یا حین عذادادن بهش بدون پوشک میزاشتمش روش بشینه
بهش می گفتم اینجا جای جیشوپی پی.
صدای اب روگوشیم دان کرده بودم صداشو زیادمیکردم یه کوچولو جیش میکرد کلی ذوق میکردم وتشویقش میکردم چون سنش کم بود کیف میکرد
بعد از اینکه یه بار جیش کرد دید کلی ذوق میکنیم انگار عروسی بابامونه
خودشم خوشش میومد
ولی برای اینکه بشینه چون بچه شما هم الان بزرگتره ممکنه خودشو نگهداره
من کلی باهاش بازی میکردم
بازیهایی که مختص زمانی بود که روی لگن می نشست
مثل تای تای
لی لی حوضک
گل یا پوچ
تفکیک حبوبات
نقاشی
بعدازاون اگه پوشکش میکردم حواسم بهش بود دست به پوشک ش میزدم می گفتم آفرین خشکه
سه روز پی در پی مراقبش بودم
بعدازسه روز با بیزبانی کنارلگنش وایمیساد بهم اشاره میداد آخه کوچیک بود نمیتونست حرف بزنه دوباره پوشک خشک براش وصل میکردم
بعدازیک هفته اصلا براش پوشک نبستم البته خودشم دیگه نمیخواست ولی شبها نصف شب توخواب براش میبستم ماه اول یه کوچولو جیش میکرد بعدازاون یه لگن دیگه گرفتیم کنارتختش گذاشتیم شبها توخواب و اول صبح تخلیه داشت
کلی پوشک مولفیکس رودستم موند همه رو تودیوار فروختیم ولی راحت شدم
زمانی هم باماشین جایی میرفتیم لگن باهامون بود
میریخت تولگن خالیش میکردیم
تا کم کم حرف افتاد
سوالی بود درخدمتم