دوست دارین اینجا به بلاهایی که از روی ندانم کاری یا حواس پرتی سر بچه هاتون آوردین و احتمالا بعدا دچار عذاب وجدان شدین اعتراف کنین؟
اول از خودم.
10 روز بعد از زایمانم یه شب خیلی مهمون داشتم و هیچکی هم نبود که بهم کمک کنه در ضمن نی نی خیلی گریه میکرد. گفتم شاید دلش درد می کنه.بهش شربت دادم.یهو صورتش سیاه شد و ساکت شد.بعد از چند دقیقه دوباره شروع به گریه کرد.چون دکتر گفته بود این شربت را می تونی دو قاشق هم بدی یه قاشق دیگه هم ریختم دهنش دوباره همونطوری شد و بیحال شد وخواب رفت در یک لحظه نگام به شیشه شربت افتاد پاهام شل شد زبونم بند اومد همه ازم می پرسیدن چی شده ولی نمی تونستم بگم فقط گفتم بچمو کشتم باورتون نمی شه به جای شربت بهش الکل که برای بند نافش بود داده بودم.
10 روز بعد از زایمانم یه شب خیلی مهمون داشتم و هیچکی هم نبود که بهم کمک کنه در ضمن نی نی خیلی گریه میکرد. گفتم شاید دلش درد می کنه.بهش شربت دادم.یهو صورتش سیاه شد و ساکت شد.بعد از چند دقیقه دوباره شروع به گریه کرد.چون دکتر گفته بود این شربت را می تونی دو قاشق هم بدی یه قاشق دیگه هم ریختم دهنش دوباره همونطوری شد و بیحال شد وخواب رفت در یک لحظه نگام به شیشه شربت افتاد پاهام شل شد زبونم بند اومد همه ازم می پرسیدن چی شده ولی نمی تونستم بگم فقط گفتم بچمو کشتم باورتون نمی شه به جای شربت بهش الکل که برای بند نافش بود داده بودم.
hanooz khoodaish bad az 3sal ezdevaj harchi fekr mikoonam na anjam nadadam ka badan bekham pashimoon besham
سریع رسوندمش دکتر خدا را شکر طوری نشد و دکتر گفت این الکل خوراکی هست و برای اینکه بعضی ها به جای مشروب سو استفاده نکنن ماده تلخ کننده شدیدی بهش می زنن و فقط ممکنه این ماده گلوشو سوزونده باشه هنوزم هرجا الکل سفید می بینم پشتم هم می لرزه.
نیلی جون بچه داری؟
مامان ازاده تاپیکت خیلی خوبه البته من چشم شور شده تو نینی سایت به هر تاپیکی میگم خوب فرتی حذف میشه
منم اعتراف زیاد دارم.وقتی نی نی ام تازه بدنیا اومده بود بلد نبودم بهش محبت کنم و مثل یک شئی که مدام شیر میخواد و باید عوض بشه و گریه میکنه بهش نگاه میکردم و هیچ عشقی بهش نداشتم.از این موضوع همیشه وقتی میبینم مادرها تو روزای اول به نی نی شون عشق میدن ناراحت میشم واسه بچم
منم اعتراف زیاد دارم.وقتی نی نی ام تازه بدنیا اومده بود بلد نبودم بهش محبت کنم و مثل یک شئی که مدام شیر میخواد و باید عوض بشه و گریه میکنه بهش نگاه میکردم و هیچ عشقی بهش نداشتم.از این موضوع همیشه وقتی میبینم مادرها تو روزای اول به نی نی شون عشق میدن ناراحت میشم واسه بچم
جالبه ما که نی نی نداریم که بخوایم از کارامون پشیمون بشیم چی کار کنیم ؟؟؟؟؟؟؟
اما شاید بعدا اومدم و منم اعترافاتم رو نوشتم
چه تایپیک قشنگی
منم یه روز با بچم خوابیده بودم رو تخت بغلم گرفته بودمش یهو حواسم پرت شد همون طوری داشت خوابم می برد یهو بچمو از بغلم زدم کنار دیدم طفلی یه نفس عمیق کشید نگو تو حالت خواب الو دگی رفته بوده توی سینه هام قایم شده اگه نمی زدمش کنار خفه شده بود از او ن روز به بعد اثلا دیگه وقتی خوابم میاد بغلش نمی کنم می ترسم 7 ماهش بود
منم یه روز با بچم خوابیده بودم رو تخت بغلم گرفته بودمش یهو حواسم پرت شد همون طوری داشت خوابم می برد یهو بچمو از بغلم زدم کنار دیدم طفلی یه نفس عمیق کشید نگو تو حالت خواب الو دگی رفته بوده توی سینه هام قایم شده اگه نمی زدمش کنار خفه شده بود از او ن روز به بعد اثلا دیگه وقتی خوابم میاد بغلش نمی کنم می ترسم 7 ماهش بود
نیلو جون منم مثل تو بودم......ههههههههه
به خاطر لج و لج بازی با شوهرم و خانوادش هم دختر اولمو شیر ندادم و وقتی به دومی شیر می دادم احساس مدیونی نسبت به دختر اولم می کنم
من هم یکبار که تازه زایمان کرده بودم پسرم هم کنارم روی زمین خوابونده بودم بلند شدم که ذخترم رو بیدار کنم تا بره دستشویی پا گذاشتم روش خوب که اروم گذاشتم وروی شکمش نبود طفلک از خواب هم بیدار نشد یک ناله ای کرد تمام دستو پام لرزید ذیگه همیشه اونو بعد از شیر خوردن روی تختش می خوابونم
چه تاپیک قشنگی افرین به این فکر ادم دیدش باز میشه و می تونه جلوی خیلی از اتفاقها را بگیره
وای تورو خدا مواظب نی نی هاتون باشید دلم ریش شد...
چه مامانهای با حالی...چه کارا کردید با بچه هاتون...خدا خیلی به همتون رحم کرده ها...
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
