کاره درستیه؟مثلا بگم که بابام بی اعصاب شده و افسردگی گرفته؟من تو اون خونه آرامش ندارم؟ما عقدیم و روزای سختی و میگذرونم.بعضی وقتا خوبه و بعضی وقتا میزنه به سرش.امیدوارم درکم کنید.اگه بهش بگم سعی میکنه که زودتر عروسی کنیم و منو نجات بده ولی از طرفی میترسم کاره اشتباهی باشه خانوادمو پیشش بد جلوه بدم.حاضرم کلیمو بفروشم پولشو بدم واسه عروسی و از اون خونه برم.یعنی انقد سختمه...
نه مگه دیوانه شدی بعدا بهت سرکوب میزنه
نه
بعدا میکوبه تو سرت
نه مسائل داخل خانوادتون رو به همسرت نگو ولی بنا به دلایل دیگه باهاش صحبت کن عروسی رو جلو بندازه
نه نگو به هیچ وجه
بستگی به شوهرت داره
چه بد نگرانیتو منتقل نکن به اون رو روابطتون تاثیر داره
گفتن کمکی ب زندگیت میکنه؟
توانایی عروسی گزفتن الان داره؟
اگه فقط ب خاطر جلو افتادن عروسی میخوای بگی ، اینو نگو
بهانه‌های دیگه بیار ک زودتر باید عروسی بگیری ، خانوادت و توضیح نده
نگو
سعی کن کاری کنی که خودت براش مهم باشی
خانواده ت هر چی هستن احترام شون رو نگهداره
نگی بهتر .سعی کن جور دیگه بهش بگی که میخوای زودتر بری سر خونه زندگی خودت .بگو خسته شدم از این بلاتکلیفی .میخوام زودتر بریم زیر یه سقف
معلومه که نباید بگی. تحمل کن می گذره ولی اگه بگی بعدا ممکنه پشیمون بشی.
سعی کن به پدرت کمک کنی حالش خوب بشه دکتر ببرش گفتن مشکلات به همسر بعدا باعث سر کوفت میشه
بهش بگو کاش زودتر بریم سر زندگیمون یکم از تعداد مهمونا کم کنید یه عروسی مختصر بگیرید سر زندگیتون بگو دوست دارم زودتر بهت نزدیک بشم اصلا از مشکلات خونه تون نه الان حتی تا اخر عمرت چیزی نگو
اگه بگی یه درد داری میشه هزارتا
حتی یه درصد هم فکرنکن که بابت درددل باید از خانواده ات چیزی بگی... اصلا فکرشو نکن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
