سر همین مسئله ازم خواست که فردا شب پیش هم باشیم من همچین چیزی ازش نخواستم شبم تا صب بیرون باشیم پیش هم باشیم فقط من از این میترسم که این خواستنش به خاطر بحث کردنای من سر این مسئله نباشه ینی به اجبار منو تحمل نکنه فکر به این چیزا داره دیوونم میکنه
همه رفتاراش اوکیه خیلی محبت میکنه بهم از کلمه های محبت امیز خیلی استفاده میکنه اما هشت روز که همو ندیده بودیم اصلا دلتنگم نشده بود میگفت شدم اما من میفهمیدم که نشده . الان نمیدونم باید پیشش باشم در دسترسش باشم یا اینکه خودمو دور کنم تا دلتنگم بشه