پدر بزرگ من دو کلاس سواد دارن و مادر بزرگ مرحومم بی سواد بودن و از شش فرزندشون. سه عدد پزشک، یک پرستار ، یک دکترا و یک معلم هستن.
نگوووو
که من از فکر به اینم حس بد بهم دست میده
از یک‌طرف میدونم بهتره بچه ها با اختلاف سنی زیر سه سال باشن
از اون ور دارم خون خون خودمو میخورم که این همه گپ رو کجای دلم بذارم هرچند قابل قبوله که توی پروسه ی مادری بودم اما بازم حس بدی دارم
توضیح دادم بالا
اینجوری که شما گفتین نمیشه استدلال کرد
شما هر کسی رو باید با خودش بسنجی
اونی مه شعورش بالاست مطمین باش با تحصیلات هنوز بالاتر میره
و اونی که بی شعوره با تحصیلات کمی تکون میخوره
میخوام بگم تحصیلات ادم ها رو بالاتر میره حالا از هر سطحی که بودن
نمیدونم ولی من با اینکه خودم تحصیل کرده ام ولی ب تحصیلات دانشگاهی اعتقادی ندارم میشه با کتاب خوندن با سفر کردن با کسب تجربه و خیلی راهای دیگ توان وشعورتو بالا ببری
منکه مجردم ولی مامانم کرده بله خانواده خودشم بودن.کلا شبیه همن دوتا خانواده فرهنگ،سطح،عقاید
شوهرمو خواهر شوهرم جفتشون مهندسن داییاش جفتشون تحصیلکرده یکیشون رییس بانک یکیشون کارخونه دار فکو فامیلشونم مثلا دختر خالش رییش اداره برق یه منطقست و...
خانواده خودمم همه حداقل تا لیسانسو مهندسی درس خوندنو شاغلن خودمم ارشد هنر دارم خواهر بزرگم استاد دانشگاه و اشپز بین المللی اون یکی کارشناس تعاون اداره کار دامادمون رییس شرکت و مهندس ناظر
من
خودم معلمم
