پیام پدرشوهرم نشون نمیده که از من ناراحتن؟+عکس

باز دو روز به تاسوعا عاشورا به شوهرم پیام دادن که چرا نمیایین دیگه شوهرمم گفته بود اولا ماشین خرابه دوما دستم خالیه پدرشوهرم زنگ زده به شوهرخواهر من ازش پرسیده واقعا ماشین ما خرابه که اونم گفته بود اره 

مادرشوهرم به شوهرم پیام داده که بهتر نیست کلا مارو فراموش کنی پدرش پیام داده که اصلا بفکر ما نیستی دیگه مارو فراموش کن شوهرمم ناراحته که چرا اینا یکم درک ندارند چرا یکبار نپرسیدن تعطیلات جایی دوست ندارید تنهایی برید دوست نداری زنتو ببری یه مسافرت دو نفره فقط منتظرن یه تعطیلی پیش بیاد بگن پاشید بیایید شمال 

بخدا ماهم کم نرفتیم صدای خانواده منم دراومده میگن تو این راهها هر روز در حال رفت و امدید جاده رحم نداره کمتر برید مواظب باشید نگرانیم 

ولی یکبار خانواده شوهرم نگفتن نمیتونید نیایید مواظب باشید کم و کسری ندارید ماشین خراب نیست حوصله راهو دارید مهمتر از همه مرخصی دارید یا نه فقط میگن شما بفکر ما نیستید 

پدرشوهرم به من پیام داده چرا نمیایید منم حقیقتو با احترام و شوخی گفتم که ناراحتم نشن ولی الان یک هفته اس که با ما قهرن به شوهرم میگم پدرمارت فکر میکنن من نمیذارم بری من میگم نه نباید بریم میگه نه اشتباه میکنی ولی پیام پدرشوهرم اینو نمیگه نمیدونم شایدم من اشتباه میکنم 

الان با حودم کلنجار میرم که با گوشی شوهرم همین حرفارو به مادرش از زبون شوهرم بگم ولی میترسم باز ناراحت بشن نمیدونم چیکار کنم ذهنم بدجور مشغوله بدم میاد از اینکه فکر میکنن من از حسودی موقعیت رفتن هم داریم ولی میگم نه نمیریم بقران قسم اصلا درک و فهم ندارند انتظار دارن ما زندگی و کار رو تعطیل کنیم بریم اونجا با اونا بریم گشت و گذار فقط بفکر همون لحظه ان اصلا به این فکر نمیکنن این همه مرخصی میگیریم اگه بیرونمون کنن چیکار باید بکنیم

به امام حسین قسم هر سری هم رفتیم من به زور شوهرمو بردم راه دوره اذیت میشه هی میگه نریم ولی میگم گناه دارن پدر مادرن انتظار دارن ولی اینا یک ذره درک نمیکنن 

اگه راه نزدیک بود هر روز اونجا بودیم ولی...