من اصلا در جریان داستانش نیستم
ولی پدربزرگ خدابیامرزم تو اون فیلم بازی کردن یه تیکه از فیلم که ایشون رو اسب هستن و شمشیر بهشون میزنن و دستشونو قطع میکنن باید از رو اسب بیفتن.پدربزرگم چون دستشون تا ارنج قطع بوده اینجور نقشی رو بهشون داده بودن
یه تیکه از این فیلم رو تو شهر ما(بافق) ساختن