دوهفته پیش شنبه رفتم پیش دکترم معاینه کرد و دارو داد گفت پنجشنبه بیا پنجشنبه رفتم گفت دوشنبه بیا منم با خودم گفتم الکی منو میبره بیاره پول بگیره تا روز آی وی اف میخواد قشنگ بچاپه تا اینکه دوشنبه رفتم گفت چهارشنبه بیا عمل؛ کلی خوشحال شدم و بغلش کردم بوسش کردم چون قند تو دلم آب شد که دارم به نی نی دار شدنم نزدیک میشم ؛ خلاصه امروز با همسرم رفتیم بیمارستان و بعد از پر کردن فرم یه اتاق در اختیارمون قرار دادن که نمونه اسپرم شوهرمو بدیم بهشون بعد نوبت من شد که برم واسه عمل ؛ خیلی استرس داشتم ولی پرستارا خیلی هوامو داشتن و بهم محبت میکردن ؛ خلاصه رفتم داخل و از اونجایی که تاحالا بیهوش نشده بودم و هیچی ازش نمیدونستم توهم بدی از آمپول بیهوشی داشتم اما برخلاف ذهنیتم خیلی راحت بیهوش شدم و وقتی بهوش اومدم دیدم روی تخت خوابیدم و آوردنم بیرون وای چه حس خوبی داشتم خدارو شکر میکردم که هیچی از آی وی اف و دردش نفهمیدم یه مسکن و به سرم قند بهم تزریق کردن تا حالم جا بیاد ولی بعدش چنان سرگیجه و حالت تهوع داشتم و سردم شده بود که مثل چی میلرزیدم و پرستارا سه تا لحاف روم انداختن و بهم آبمیوه دادن تا خوب شدم؛ دکترم اومد بالاسرم و با افتخار گفت تخمکات خوب بوده و یازده تا تخمک داشتی ولی گفت رحمت هنوز خوب نیست و میخوای پریود بشی واسه همین صبر میکنیم و جنین هاتو فریز میکنیم تا بعد از پریودت انتقال بدیم؛
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
من خیلی امیدوارانه دارم پیش میرم و تنها به هدفم فکر میکنم که میخوام بعد از این همه سختی بچه هامو ببینم و بغل کنم ؛ توروخدا قسمتون میدم به همین شبای عزیز و ماه عزیز برای همه ی کسایی که مشکل دارن و بعدش برای من دعا کنید❤️❤️🙏