جدایی در دوران عقد

سر کار رفتی بعد طلاقت ؟؟؟؟

فقط اذیت کرده رفته؟؟ به همین سادگی؟ من دوسال زمینگیر و افسرده شدم؟ از زندگیم عقب افتادم. اسم مطلقه رفت روی من. چقدر زخم زبون و تنهایی تحمل کردم. قشنگ نابودم کرد. فقط اذیت نکرد. حتما که نباید قتل انحام داد گاهی روح آدمو میکشن و چیزی پیدا نیست و راست راست خودشون راه میرن.

چشمای من افتاده شد موهام سفید صورتم چروک. فقط ۳۲ سالمه. اما او زیباتر و جوون تر. چطور ببخشم؟ من خیلی بهش محبت کردم. اینقدر که نتونست هضم کنه

چقدر عالی عزیزم. بهت تبریک میگم. کاش منم وقتم پر بشه

منم مثل تو انقد بهش محبت کردم هار شد .چرا با خودت این کارو میکنی داستان زندگیمو بهت بگم اشک میریزی واسم الانم که وکیل گرفتم یه ساله طلاقمم نمیده بیشرف روانیم کرده .غصه دارم زیاد ولی خودتو پیر نکن 

من که خودم نخواستم روزگار پیرم کرد. 

اگر دوست داری بگو داستانتو. 

میدونم بخدا کاملا درکت میکنم من الان هنوزم جدا نشدم کارم دادگاس اما نمیرم توی مردم همش خونم از نگاهاشون بیزارم .میدونم چی میگی بخدا ۱۵ روز ۱۵ روز بیرون نمیرم 

الان نمیتونم امادگی ندارم شاید یه زمانی گفتم 

دنيا همينه، ولي ي چيزيو بدون، بخواي اسلاميشو بگي حق الناس، بخواي هنديشو بگي كارما، ما ادما، مسئول تك تك رفتارامون نسبت به هم ديگه هستيم، بدون تو اگر بهت ظلم شده، خدا جاي ديگه دستتو ميگيره، بدون اگر اون ظلمي كرده خدا ي جايي حالشو ميگيره، تو اصلا چرا بايد خوشحال بودن يا نبودن اون برات مهم باشه؟ شما يك روزي با هم بودين، يك روزي اون تورو اذيت كرده، و يك روزي جدا شدين، همه اينا توي گذشته تو بوده، ولي شما داري با اين فكرا، با حمل اين حجم از ناراحتي و غصه، فقط خودتو ناراحت ميكني، ببين شما اخر سال كه ميشه خونه تكوني ميكني، همه جارو برق ميندازي مرتب ميكني، اخر هر هفته هم خونتو گرد گيري ميكني، ولي مهمتر از اينا شما بايد اخر هر شب ذهنتو بتكوني، هر چي ناراحتي و غم و غصه داري بريزي دور، چرا اينارو هي با خودت حمل ميكني از امروزت ميبري به فردات؟ كسي اگر يكبار تورو ناراحت كرده تو مقصر نبودي، ولي با تكرار  اون خاطرات داري خودتو بارها و بارها ازار ميدي و مقصر خودتي. ياد بگير از چيزايي كه ناراحتت ميكنن فاصله بگيري، فكر خودتو مشغول كن، كاري كن كه خودتو خوشحال كني به جاي فكر كردن به اينكه اونو خوشحال ديدي يا ناراحت 

اره درسمو تموم كردم و رفتم سر كار، الانم مدير بازرگاني ي شركت هستم 

حرفاتون همش درسته. خودمم بارها اینها رو به خودم گفتم اما تو عمل خیلی سخته.

خوش به حالت منم دوس دادم ادامه بدم پولشو ندارم توان دولتیم ندارم ذهنم اروم نمیشه تجربه کاریم اصلا ندارم 

افرین سخته اما حرفای این دوستم و خوندم واقعا روم تاثیر گذاشت .خونه تکونی کنیم دلمونو

خودت داري بزرگش ميكني، اولا بدون اون زمان، اين شما بودي كه با رفتارت اجازه دادي اون اذيتت كنه، شايد گذشت نا به جا داشتي، شايد محبت بيش از اندازه داشتي، پس خودت اجازه دادي، دوما، شما بيا صد سال هوار بزن اين كارو كرده اون كارو كرده، همه اينا قبول، مطمئنا رابطه خوبي نبوده كه شما به عنوان ي زن راضي به طلاق شدي، ولي عزيزم، نه چيزي عوض ميشه، نه اشكايي كه اون روزا ريختي جبران ميشه، نه اون روزا و ساعتا بر ميگردن تا تو دوباره زندگي كني، ولي تو الانتو داري، تو امروزتو داري به خاطر يكي كه اصلا ديگه جايي توي زندگيت نداره خراب ميكني، ده سال ديگه هم ميشيني غصه ميخوري كه چرا اون موقع نشستم به اون خاطره هاي بد فكر كردم و زندگي نكردم، ياد زمان مدرست بيافت، استرسي كه براي امتحانا داشتيم الان مهمه برامون؟ ولي همون استرسا باعث شد از دوران مدرسه اونجور كه بايد لذت نبريم، الانم همينه، به اين فكر كن، ايا تكرار اين موضوعا چيزيرو تغيير ميده؟ يا فقط حالتو بدتر ميكنه و نميزاره درست فكر كني، اين جدايي ي تجربه بوده برات، تجربه هاتو نگه دار، غم و غصتو بريز دور، ي زندگي تازه، كسي تورو شاد نميكنه، كسي براي خوشبختي تو تلاش نميكنه، خودت بايد زندگيتو بسازي، چه كسي همراهت باشه چه نباشه. يادت باشه تنها به دنيا ميايم و تنها از اين دنيا ميريم. خودت بايد به خودت كمك كني، الان برو ي چاقو بردار بزن اصلا تيكه تيكه كن بدن اون ادمو، جبران يك دونه از اشكاي تو ميشه؟ صدر در صد نه، ولي اگر تلاش كني و زندگي كه خودت ميخوايو بسازي، وقتي شبا به خاطر تلاش طول روزت از خستگي سرت به بالشت نرسيده ي خواب اروم داري، صب كه بيدار ميشي ميگي خدايا شكرت از اين زندگي

ممنونم عزيزم، خودت پرش كن، كلاس برو، كاراي هنري انجام بده، من اون اوايل كه خيلي حالم بد بود رفتم تو هنر، اصلا انقدر رفتم غرق شدم هر چي بگي رفتم كار كردم