تو دعوا زد گوشیش شکست بعد ک به خودش اومد فهمید چه گندی زده تو اوج بی پولی
اون عکسی ک میگف کسی نبینه رو استوری کردم 😒😒😒😒😒
تیغ رو از کشو برداشتم فرار کردم تو دستشویی میخواستم رگ بزنم خیر سرم شوهرمم پشت سرم یهو درو هول داد دستگیرش شکست اومد از دستم گرفت یه دورم سر اون دعوا کردیم! 😶🙈
رو تخت نشسته بود هی بحث میکرد با هی بحث میکرد منم فقط سکوووت و کارمو انجام میدادم دیگه یه دفعه کفری شدیم پریدم کنارش پیراهنشو جرررر دادم اعصابم خورد بود میگفتم بسه دیگه ولللل کن اونم بنده خدا یهو کُپ کرد نیم ساعت بعدم انقدر باهم خوب شدیم انگار نه انگار.اون پیراهنش تو اتاق افتاده بود تا یه روز دلم نمیومد بهش دست بزنم عذاب وجدان داشتم بعد میدمد میگفت برو دسته گلتو جمع کن دیگه یکیم باید برام بخری
شما چقدر خطرناکید!😱
یکی از ملاک های ازدواج دخترم رو باید همین مورد قرار بدم.اینکه مادر داماد تو دعوا چه عکس العملی داره.
والا عرضم خدمتتون که ی بار داشتیم حرف میزدیم منم بخاطر شوهرم ناراحت نبودم داداشم اعصابمو خورد کرده بود یهو اختیار از کف دادم و یه لیوان شیشه ای پرت کردم براش ک صاف خورد تو سرش😐الان ک فک میکنم نمیدونم چرا اون لیوانو پرت کردم براشوهرم واقعا
