من با مادر شوهرم رابطه خوبی دارم ، نه اینکه خیلی گل و بلبل باشه . خیلی معقول و محترمانه است رابطمون . طبیعیه که یه سری از اخلاق های هم رو نمی پسندیم اما شکر خدا تا الان مشکلی نبوده . اما
مادر شوهرم یه خواهر هم سن من داره که با واسطه گری شوهرم و خانواده اش با دوست شوهر من ازدواج کرده و خیلی خیلی روابط نزدیکی با خانواده شوهرم دارن و دقیقا مثل دخترشون می مونه و همه کار براش کردند . حالا یک سالی هست که من و شوهرم با این خانوم دچار مشکل شدیم ( فقط با خودش! یعنی شوهرم با خاله اش قهره با شوهر خاله اش نه !) و توی این یک سال رفت و امدشون کم شد کلا و دقیقا تو این یک سال مادرشوهرم مریضی خیلی سختی گرفت و من به تنهایی ( خواهرشوهر و جاری ندارم ) ازش مراقبت کردم و خواهرش شاید دو یا سه بار کلا بهش سر زده .
حالا دو شب پیش ساعت ۱۱ شب من ناچار بودم تنها یه مسیری رو پیاده بیام تا خونه ، مسیر زیاد نبود ولی تاریک و خلوت بود خیابون و همون موقع مادرشوهرم و خواهرش و همسرش از کنارم با ماشین رد شدند و با اینکه منو دیدند محل ندادند و رفتند .
دو روزه واقعا فکرم درگیره . توقع داشتم حد اقل مادرشوهرم یه کاری می کرد . از طرفی هم می گم خب نه ماشین که مال اون نبود ، راننده هم که کس دیگه بود کاری نمی تونست کنه ! حق دارم نارحت باشم ؟ بهش بگم مستقیم یا نه ؟