وایییی خدایا انگار از طرف دل من تاپیک زدی
قشنگگگگگگگگ درکت میکنم خیلیییی زیاد
و واقعا حس بسیارررر وحشتناکیه
من جدا از مامانم زندگی میکنم.ولی الان اومدم خونشون
و دقیقا به خاطر اذیت بچم و حرف های اونا بچم رو دعوا کردم.و جالب اینه باز بهم گیر دادن که چرا اینجوری میکنی
بعد چند ساعت گفتم میخوام برم خونه ام که مامانم زد زیر گریه و کلی حرف اره چه وقت رفتنه.ادم این موقع میره از خونه پدر و مادرش چرا قهر میکنی و عمر من کوتاهه و واگذارت میکنم به خدا تورو.خدا ازت نگذره
اخه من چکار کنممم
حس بسیار وحشتناکیه استارتر.
انگار که ادم به ته دنیا میرسه یک لحظه
منکه طاقت نمیترم و انقدرررر تنهاییی گریه میکنم