دوستان یک عروس خیلی خانم و صبور و مظلوم سالهاست مادرشوهرش در سکوت و پشت سر زیرپای این بنده خدارو میکشه و دائم پسرشو پر و دور میکنه از زن و بچهاش.
اصلاً نمیذاره ذره ای برای زن و بچهاش رسیدگی مالی و رفاهی کنه که سال های سال بود ماشین نداشتن. حالا بعد سالها اینا ماشین دارشدن مادرشوهره یکسره خودشو میچسبونه با اینا میره اینور اونور، خیلی هم براش مهمه تا میرسه و میچپه صندلی جلو. حالا دوستان کمک کنید، سره این جلو رفتنش تیکهای، حرفی، اشاره ای که یکم از رو ببرش لطفاً یاد بدید!
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
منم جایی بخوام برم با شوهرمو مامانش خودم تعارفش میکنم جلو بشینه بی ادبی میدونم بزرگتر پشت بشینه البت ...
آخه نمیذاره کار به تعارف بکشه، ملک طلق خودش میتونه! دیگه ادب خاصی راجع بهش صدق نمیکنه، بادخترش که هست میره عقب داماد و دخترش جلو به عروس که میرسه میپره جلو!!!