نمیخوام چیزی رو به کسی ثابت کنم ولی حقیقتا دلم میشکنه وقتی میبینم تمام زحمات چندین و چند سالم ضربدر صفر شد صرفا بخاطر اینکه نتونستم به جایگاهی که میخاستم برسم. مثبت اندیشی بسیار خوبه ولی زمانی راهگشای ما خواهد بود که همراه با واقع بینی باشه.
ببین عزیزم، برو پیدا کن چرا زحماتت ضرب در صفر شده. مشکل اصلی شما اینه که از وضعیت الانت ناراحت هستی. شاید علتش همون باور غلطی هست که میگه هرچی تلاش کنی نمیرسی. ولی من اومدم بهتون بگم که تلاش کنید میتونید و میرسید. برای همین گفتم الان از زحماتم راضی ام.
دقیقا درست میگی، اما درست عمل نمیکنی. این که مثبت اندیشی خوبه، اما باید با واقع بینی باشه. مثل دوستمون که میگه تحصیلاتم کمه، اما میخوام از کسی کم نیارم و حس خوبی به خودم داشته باشم. این امکان پذیر نیست. مثلا کسی که در زندگی اش مادر دانایی نداشته، هیچ وقت نمیتونه مثل خانمی زندگی کنه که مادر دانایی داره. اصلا دنیا بهش این اجازه رو نمیده و روزگار تربیتی رو که مادر نکرده، میکنه، اما به زور کتک، نه با محبت. نمیشه چیزی رو نداشت و حال آدم خوب باشه. دقیقا مثل همون مثال اضافه وزن که زدیم. نمیشه با 150 کیلو وزن، خودمون رو مثل یک خانم 50 کیلویی دوست داشته باشیم و همه رو ساکت کنیم و بگیم چون من اضافه وزن دارم، شما حق ندارید درباره ی مزایای تناسب اندام حرف بزنید. ای خانمی که الان تلاش کردی، زحمت کشیدی، ورزش کردی، سختی و مرارت بردی و خودت رو کردی 50 کیلو و الان اومدی راه های 50 کیلویی شدن رو به من یاد میدی و فکر میکنی زندگی بر وفق مرادت هست و مثل انسان زندگی میکنی، ساکت شو تا من 150 کیلویی که من تلاش کردم و هر روز تحقیر شدم و بیمار شدم از زندگی 150 کیلویی ام لذت ببرم. تو ساکت شو تا حال من با خود 150 کیلویی ام خوب باشه و موفقیتت رو توی چشم من نکن.