یه خانمی با پسرش عقب پشت سر من نشسته بود. پسرش ۳ تا ۴ سالش بود و خیلی با نمک حرف میزد و زبونش می گرفت. داشت یه ریز با مامانش حرف میزد. میگفت بابا که دیشب با تو دوست بود، چرا صبح داد میزد؟ چرا تو رو زد؟ مامانه فقط میگفت نمیدونم. اینا رو خونه مامانی نگی ها. به هیچکس نگو. پسره میگفت خب. دوباره ۲ دقیقه بعد میگفت اون دفعه تو رو زد دستت سیاه شد. ایندفعه هم سیاه میشه؟؟
خیییییلی دلم گرفت...
مامانه نگران آبروش بود که کسی نفهمه. سعی میکنه حواس بچه رو پرت کنه که یادش بده. ولی معلوم بود بچه کاملا متوجه همه چیز هست.
کاش لااقل جلو بچه دعوا نکنن. قطعا واسه همیشه این صحنه های خشونت تو ذهن اون طفل معصوم می مونه و نمیتونه یه کودکی طبیعی رو داشته باشه. همش نگران کتک خوردن مادرشه😥