رهای عزیزم
قبلا پیامت رو در مورد خیانت خوندم که پرسیدی ازم ولی الان پیدا نکردم
ببین این فکر که من به این نتیجه رسیدم که اگه خدای نکرده شوهرم خیانتی می کنه من نفهمم نمی دونم چطوري شد به ذهنم رسید ولی یادمه منم حساس بودم شوهرم بیمارستان کار می کنه پر از زن های جورواجور
ولی يه طرف بر می گرده به اینکه پدر و مادرم پیر هستن بنابراین من پشتوانه مالی و حمایتی و روانی ندارم
يه طرف قضیه هم اینه من سه سالی سعی کردم خیلی از موارد جذب همسر رو رعایت کنم حتی اگه کاری نکرده باشم می دونم غر نزدم نسبت به قبل صبورتر بودم سعی کردم از منفی های شوهرم بگذرم
چون این مدت سعی کردم خوب باشم پیش خودم فکر کردم شوهرم بهانه ای برای خیانت نداره اگر این کار بکنه یعنی لیاقت منو نداره و باید برم دنبال زندگی بهتر
دنبال شماره های ناشناس نباش وقتی بسپاری بخدا بدون اینکه کنکاش کنی تو گوشی اش یا جای ديگه اگه خدای نکرده اتفاقی بيفته خدا قشنگ میزاره جلوی چشمت اصلا نیاز نیست خودت بری دنبالش و بفهمی
اینطوری که تو پیش بری چهار روز ديگه شوهرت گوشی اش رو ازت پنهان می کنه یا گوشی مخفی می گیره نزار کار به این جا بکشه عزیزم