شوهرم آوردتش خونمون چون مادرشوهرم شهرستانه
بعد شوهرم هی میگه اب بیار براش چایی بیار آبمیوه
غذا میوه هی صداش میکنه میگه درد که نداری یا پتو بیار براش لامپو خاموش کن اذیت نشه
لامپو روشن کن
حالا برادرشوهرم خوبه کاری بخ اون ندارم ولی شوهرم حتی من بمیرمم یبار نمیگه چرا داری میمیری
حالا به این نمیذاره پشه بیاد نزدیکش
دارم میترکم کم مونده جرش بدم
چکنم؟؟؟؟؟