2737
2734

وای خدا چقد ناراحتم از غصه خوابم نبرد...خواهرشوهرم زن داییمم هست دوتا از دختراش رفته بودن مشهد شوهرم گفت بیا یه ده دقیقه بریم هم سر بزنیم هم زیارت قبولی منم قبول کردم رفتیم کمی که نشستیم همه خانم ها (خواهرشوهر وسه تا از دختراش وعروسشون والبته مادرشوهر بدذاتم) پاشدن رفتن تو حیاط بدون اینکه به منم تعارف کنن بگن توهم بیا البته یکی یکی رفتن دیدم کسی نیس رفتم نگا کردم همه تو بهارخواب نشسته بودن دیگه به شوهرم گفتم بریم البته اون لحظه ناراحت نبودم بابت اینکه رفتن پسرم بی طاقتی میکردپاشدیم بریم بخدا یک نفر واسه بدرقه ازجاش پا نشد فقط صدای یکیشونو شنیدم گفت صبرکنیدچای بیاریم گفتم ممنون چای خور نیستیم

گر کسی خوبیهای تو را فراموش کرد تو خوب بودن را فراموش نکن

ب چ علت؟

میشکنم در خود..و تو حتی نمی آیی خرده های مرا جمع کنی..من تو را فریاد میکشم و تو سکوت را میپسندی...در میان همهمه ی این روزها ،چونان حشره ای کوچک اسیر باتلاق غم ها شده ام و مرا یارای بیرون کشیدنم نیست...این روزها ،ثانیه هایم چونان مردابی ست ک زندگی را یادش رفته است..دلم یک زندگی عمیق میخواهد نه زنده بودن محض..این روزها هرکسی جز تو مرا خوشحال می کند و من فراموش میکنم که دردی عظیم در خانه ی دلم آشیان کرده..و فراموش میکنم ک من یک زن هستم و تو خواهان زنانگی...درست زمانی که میدانم تو درمیان مردانگی های روزگار نامردترین مردانی....

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

اون شخصیت خودشون رو نشون دادن . غصه نخور ارتباطتت رو کم کن 

خدایا شکرت بابت همه نعمت هایی دادی . بنظرم هیچ کدوم از نعمت های خدا کوچیک نیستن فقط کافیه به نبودن همون نعمتی که فکر میکنیم کوچیکه بیشتر فکر کنیم
2731

اونوقت از شهرستان اومدیم خونه بابام. خونه خواهر شوهر و بابام ایناتویه خیابونه خلاصه شوهرم گفت که منو برسونه برمیگرده ازین بیشتر ناراحت شدم که یعنی شوهر احمق نفهمید اینا یه چیزیشون هس ؟میگه برمیگردم...پسر داییم ومنوشوهرم قدم زنان اومدیم دم خونه ما شوهرم بهم گفت در اتاقو قفل نکن تا بیام(واسه خوابیدن میگفت اتاقه یه درهم تو حیاط داره)منم با حالت عصبانیت گفتم همونجا میخوابی برنمیگردی اینجا گفتم که بدونه از چیزی ناراحتم دیگه منم نه تعارف کردم بیان تو  ن خداحافظی...اومدم تو درو گه بستم به شوهرم اس دادم...

گر کسی خوبیهای تو را فراموش کرد تو خوب بودن را فراموش نکن
2738
شوهرتو میکشیدی کنار واسش توضیح میدادی چی شده نمیذاشتی بره خب

بدم ازش اومد که متوجه هیچی نیست گفتم بذا بره بعد سیر حرفش کنم

گر کسی خوبیهای تو را فراموش کرد تو خوب بودن را فراموش نکن
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز