2733
2739
عنوان

خیلی تند میرم اگه به شوهرم بگم... ؟

383 بازدید | 27 پست

مدتیه برادرشوهرم مشکلاتی برای خانوادش درست کرده و با افراد ناجوری در ارتباطه 

بخاطر این موضوع پدر و مادرش خیلی تحت فشار عصبی هستن

هرچند روز یبار یه دعوای اساسی و فحش و فحش کاری دارن باهم دیگه. 


و خدا هست ....

چندباری قبلا اون دوستای ناباببش برای خانواده مشکل ایجاد کردن و که مامانش خودشو دخالت میداد و شوهرمم به هوای مامانش میرفت تا به مامانش حرفی نزنن واز اونجایی که شوهرم خیلی اتیشی هست یبار فکر کنم چوب بود که برداشت رفت که با اون مرده دعوا کنه و مامانشم بدش نمیومد که شوهرم بره و يه درسی به اونا بده و من بودم که حرص میخوردم و نگران خونی ک خدایی نکرده از دماغ کسی بیاد بیچاره بشیم

و خدا هست ....

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

به خاطر یه بی شعور خون یه بی شعور رو نریزه دردسرشه

 کارای خوشگل و هنری تو هر سبک و سلیقه ای از کارای نمدی تا بافتنی های زیبا و خاص از سرمه دوزی تا دوختهای نوین همه و همه در کانال تل گرام baharshop518@
2738

تا چند روز پیش بازم مث اینکه اومدن جلوی درمون و ملدرش داد و بیداد و کتک کاری کرده بوده ک شوهرم میرسه و باز یکم میزنن طرفو و ایروی شوهرم بوسیله مادرش خون میاد ک مجبور میشن کوتاه بیان و طرف فرار میکنه

حالا پریشب صدای فحش و داد و بیدا اون ادما تو خیابون میاد ک مادرشوهرم عصبانی میشه و میره ک بگه چرا الکی بما فحش میدیدن و... 

باز شوهرم فهمید مادرش رفته بیرون به هوای اون رفت

و خدا هست ....

تا چند روز پیش بازم مث اینکه اومدن جلوی درمون و ملدرش داد و بیداد و کتک کاری کرده بوده ک شوهرم میرسه و باز یکم میزنن طرفو و ایروی شوهرم بوسیله مادرش خون میاد ک مجبور میشن کوتاه بیان و طرف فرار میکنه

حالا پریشب صدای فحش و داد و بیدا اون ادما تو خیابون میاد ک مادرشوهرم عصبانی میشه و میره ک بگه چرا الکی بما فحش میدیدن و... 

باز شوهرم فهمید مادرش رفته بیرون به هوای اون رفت

و خدا هست ....

شوهرم داغ کرده ب مامانش میگه چرا شب رفتی بیرون ب من میگفتی و یه چوبم پیدا کرده و منم از ترس میلرزم و 

بهش گفتم اگه بری کاری کنی دیگه رنگ منو نمیبینی

و خدا هست ....

دیدم هی بمن میگه برو تو خونه  منم یبار میرفتم تو باز از استرس میرفتم بیرون

مادرش اومده با خونسردی میگه من دق و دلیمو خالی کردم تو نرو 

شوهرم انقد عصبی بود میگفت داداشمم میزنم ابرومونو برده و مادرش میگه نه اون گناه داره!! 

درصورتی ک همش تقصیر اونه چون تا نخواد نمیتونن گلاویزش بشن که! 

بعد مادرشوهرم اومد تو خونه منم قاطی کردم از خونسردیش گفتم اگه شوهرم امشب کاری کنه منو دیگه اینجا نمیبینه و من میرم

تازه مادرش بخودش اومد ک بیا بریم بیاریمش و رفته میگه بخاطر باران بیا ناراحته

و خدا هست ....
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز