اومدم بیمارستان بستری شدم. بچمم بستری کردن بخاطر زردی. مادرشوهرم اومده همراه بچم. همونجا نشسته با مردم حرف میزنه. چای میخوره. امروز غذاشو اشتباهی ورداشتم فوری زنگ زد به شوهرم که زنت از قصد غذامو خورد الان من غذا ندارم در صورتی که من فک کردم سهم نهار خودمه. برا خودش آبمیوه میخوره. ساندویچ میخوره. انگار اومده مهمونی. بچم کل کونش سوخته دون دونای چرکی زده اصلا بچه رو نمیشوره. داخل بدن بچم یچیزی زده مثه دور از جونش تبخال تناسلی اصلا انگار نه انگار اومده همراه. منم هی بلندش میکردم بچمو آنژیوکتای دستم همه خراب میشه تو این دو روز بستری 6بار رگ گرفتن ازم 15بارم بخاطر آزمایش سوراخ شدم دیگه خودمم نمیتونم بلندش کنم بچمو. آوردن زدن رو مچم آنژیوکتو. دفترچمونم مشاغل آزاده یه درصدی از هزینه هارو باید خودمون بدیم الکی پول همراه باید بدم بخاطر وجودش