با شوهرم قهرم و اونم سعی میکنه سرد باشه و باهام کاری نداشته باشه .عصر رفته بودم بالای صندلی تا پنجره ها رو تمیز کنم یهو سر رسید و مثل بمب منفجر شد که چرا رفتی اون بالا و یه خورده دیگه هم داد و بیداد کرد .با اینکه میدونستم مقصر خودمم ولی بغض کردم و اشکم در اومد .اخه از وقتی باردار شدم خیلی زود رنج شدم و الکی اشکم در میاد .بعد از یه دعوای حسابی از خونه رفت بیرون .الانم که برگشته رفته روی کاناپه خوابیده .از تنهایی دارم دق میکنم.😔😭. چیکار کنم بیاد اشتی کنه ؟؟😥