اصلا فک نمیکردم یه روز منم با حال خراب تاپیک بزنم
ولی چون با هیچکس نمیتونم صحبت کنم یکم آروم میشم ، با شوهرم کلا بحث داریم سر همه چیو هیچی یعنی اگه یه موضوع کلی بخوام بگم پیدا نمیکنم ، ولی سر هر چیز ریزی با هم نمیسازیم ، الان از صبح باهم کل کل داشتیم خلاصه باهم حرف نمیزدیم ، رفته بود رو تخت دراز کشیده بود من آروم رفتم تو اتاق یهو گوشیشو اونوری کرد من نبینم ، به زور گوشیش ازش گرفتم که ببینم چی بود اومد زود ازم گرف ، معلوم نیس چی بود پاک کرد گف بیا ببین گوشیمو منم بهش گفتم مگه من بچم معلوم نیس چه غلطی داری میکنی دروغگو ، لال مونی گرف هیچی نگف ، منم جلو تی وی نشستم باصدای بلند دارم گریه میکنم تمام بددنم داره میلزره ، ولی اصلا حتی نیومد بگه گریه نکن ، دلم داره میترکه ، حالام داره بهم میخوره از این زندگی خداییاااااا کمک کن . برای آرامس زندگیم اگه میشه یه صلوات بفرستین ، خدایا تکلیفم معلوم کن ، اگه صلاحه خداس ادامه پیدا کنه خدایا اگه صلاحتم هس تموم بشه دیگه مغزم کار نمیکنه روانی شدم