پسر خوشگل پنج ماهه دارم اومده پاهای بچم و محکم در جهت های مختلف بقول خودش نرمش میده من مخالفم حالا بماند کوچک بود بلند بلند حرف میزد بچم زهرش اب میشد میزد زیر گریه میگف باید عادت کنه خیلی محترمانه گفتم اینکار نکن گفت طوریش نمیش بدتر کرد دستم بردم رو پاهای بچه گفتم نکن گفتش دردش بگیره خودش گریه میکنه گفتم مگ حتما باید گریش و دربیاری نکن دیگ دستم و محکم فشار داد پرت کرد اونور شوهرمم گفت چته تو گفتم مگ نمیبینی چکار میکنه بهش میگم نکن انگار نه انگار بعد اون گفت از کدوم دنده بلند شدی چته تو سر من خالی میکنی و از این حرفا منم کیفم ورداشتم زدم بیرون بماند ک مادر شوهره نه ماه تنها تو غربت مراقبت کردم بعد ک بدنیا اومد نمیدادش بغلم تو شیر نداری بذار اون ک بچه سومشه خوب شیر داره از اون بگیرم بچم و یلحظه واسه اولین بار نداد بغلم سریع میگرفت میگفت همه اش از ماس ریشش از ماست از این حرفا سزارین شدم روز بعداز عمل دورروز تو بیمارستان با بخیه بچم زردی گرفت اخر بروی خودشون نیاوردند و با حرفای روحی ازار دادند خواهر شوهره هم از این حرفا میزد بچه داداش انگار مال خودته یا همیشه اره دیدی همش داره به داداشم میره به همه هم میگف اخلاق رفتار قیافه شکل داداشمه از این حرفا
نفهمیدم اخراش چی گفتی
چه خاهر شوهر عتیقه ایی
من که چیزی نفهمیدم
خوب کردی لایک داری
گفته تو شیر نداری بدم یکی دیگه بهش شیر بده؟؟؟
ی شب دعوتشون کردم خونه ازش تو ظرف شستن کمک خواستم جلو همه گفت نمیام خجالت کشیدم اخه روزش خیلی اذیت شدم با بچه هیچکس هم کمکم نبود
انگار بچه مال اوناس ومادر هم پرستار خیلی بی شعورتشریف دارن
باهاشون رفت و آمد نداشته باش ديوونن
هیچی عصبیم کرد دیگ سر اینکه حرفم و گوش نکرد و لج کرد میگ اگ دردش بگیره گریه میکنه ناراحت شدم و با لحن تند دیگ حرف زدم دیدم داره دهنش و باز میکنه از خونشون زدم بیرون
پدرشوهر منم همش با صدای بلللللنننند حرف میزد میگفت باید عادت کنه😶😶
یا محکککم دست بچمو میگیره تکون میده میگه باید قوی بشه😶😶
حتی یه بار نزدیک بود بچم از بهارخواب بیفته میگفت ولش کن بذار بیفته تا یاد بگیره خطرناکه!!!
فکر کن اون موقع بچم ۱۷ ماهش بودا!!!!!
خدا رو شکر میکنم ک خانواده شوهرم پاچه پاره نیستند یعنی شایدم مدل حودم از اول اینجوری کردشون.آخه از همون اول میخاستند راحت باشن با من لا ذست و پاشون باشم کحا میرم و... رو ب اونا بگم ولی خودمو زدم ب خنگی و شیرین رفتم شیرین اومدم یعنی جرات تو ندارند بگند،از حالا هم دارم میپزمشون برای بچه ام ک بدنیا میاد دخالت نکنند،
به نظرم شما یکم حساسی
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
