2737
2734

دوتا بچه کوچیک دارم که دومی هنوز 3ماهش هم نشده. به خیلی از کارام نمیرسم. شبا که معمولا تا اذان صبح بیدارم. غذا و نظافت خونه و اینا که واقعا نمیرسم همیشه انجام بدم. تازه 4چشمی باید مواظب این دوتا بچه باشم که اولی بلایی سرش نیاره. حالا برای رفتن به مراسمی و جشن عروسی و خونه کسی من از چندساعت قبل رفتن هی میدوم به کار ها برسم این بچه هارو رو اماده کنم خودمم همینطور. مثلا پوشک اولیو عوض میکنم بعد لباسشو میپوشم دومی رو عوض میکنم شیرش میدم دوباره پوشکشو کثیف میکنه باز میشورمش و خیلی کارهای دیگه. معمولا دیر میشه برای رفتن و منم همینجوریش ازینکه جایی دیر برم اذیت میشم.. حالا این وسط شوهرم داره میبینه این دوییدن و عجله کردنامو و بماند که کار خاصی هم انجام نمیده برام. اما موقع رفتن که میشه شروع میکنه به غر زدن که خیلی دیر شده و میتونستی این کارو نکنی واجب نبود و اون کارت واجب نبود میتونستی لباسو اتو نزنی میتونستی دوروز پیش اتو بزنی میتونستی بچه رو دوساعت پیش شیر بدی  و هزارتا حرف دیگه. این لحظات من فقط دلم میخواد جیغ بزنمو سرمو بکوبم توو دیوار از دستش. فقط حرصم میده من متنفرم از این سرکوفت زدنهاش. امشب دیگه به اوج رسوند من حس کردم دیگه نمیتونم تحملش کنم این اخلاقشو. گاهی اوقات انقدر کلافه و عصبی هستم با این حرفاش آتیش میگیرم شروع میکنم به دادو بیداد  خیلی بیحوصله شدم این روزا. دخترم هم این لحظات منو میبینه میترسه ولی واقعا دیگه نمیتونم اون لحظه خودمو کنترل کنم. باید جای من باشین و این خستگی رو کشیده باشین که بدونین چی میگم. شوهرم درست بشو نیست.بگین من چجوری خودمو آروم کنم؟ گاهی میزنه به سرم جداشم ازش

خدا تحمل و صبرت بده

من هنوز تو راهه 

زود بزرگ مبشن حرصص نزن

دوستم برای خونه دارشدنم یه صلوات میفرستی❤️   همراه چالش بهاری فیت شو وزن الان۷۹      👈هدف اول ۷۵     👈هدف دوم ۷۰   👈 هدف سوم ۶۵   👈هدف آخر ۵۵ 💪 

محلش نزار

من رویایی دارم... رویایی از جنس آزادی✌️ آزادی یعنی پول ایرانم ارزش داشته باشه... آزادی یعنی شبا با خیال راحت خوابمون ببره بدون این که غصه بخوریم صبح قرار چی گرون بشه.... آزادی یعنی داروهایی که برای هموطنام حکم زندگی داره هرلحظه و هرجا بدون دغدغه مالی پیدا بشه.... اگه منظورم از آزادی، حجاب بود ک حجابمن به بابام و شوهرمم مربوط نیست بقیه که جای خودشون😊✌️❤️

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

یه مشت بچه سیببلو ان این مردا...تربیت ناصحیح پدر مادرا نتیجه اش میشه همین مردای بی درک...همسر من قبلاً اینجوری نبود ولی یه مدته اینجوری شده...منم از دستش میخوام سرمو بکوبم به دیوار...برای آرامش خودمم شده میرم خوش میگذرونم واسه خودم 

معنی" مخالف نظر منی ریپلای نکن "رو متوجه نمیشم😐خب اگه حرفت حقه وایسا جواب بده چرا در میری یا میتونی نظر ندی هیچکسم ریپلایت نمیکنه ... پای افکارت بمون...  صبر کن عزیز من...عه😐😐😐...والا 😑😑😑😑
2728

بچه ی بزرگترت چندسالشه؟کاش از اول که بچه دار شدین وقتی همسرت از سر کار برمیگشت بچه هارو میدادی بهش و اون موقع به کارای خونه میرسیدی که کمتر خسته بشی، اونطور که متوجه شدم شبا وقتی بچه ها میخوابن شما کار میکنی، اگه استراحتت کم باشه اعصابت ضعیف میشه . اگه مامان یا خواهرت نزدیکن و همشهری هستین روزایی که قراره جایی برین ازشون کمک بگیرین

گرمسلمان!گرمسیحی!گریهود!آدمی باشید،مذهب هرچه بود!♌️

خو وقتی دوتا نی نی راه مینداخت باید فکر اینجاشو هم نیکرد

ولی باید باهاش حرف بزنی، برا هفته ای یک یا دو روز خدمتکار سالم و مطمئن بگیر، هم تو کار خونه کمک کنه و هم تو امور تعویض لبلس و غذا دادن به بچه ها

اگه هفته ای یکبار بیاد بعضیا با ۱۱۰ تومن حقوق ۸ ساعت  میان و بعضی ۱۲۰ البته پاره وقت هم بعضیا میان 

کم کم ک با بچه ها آشنا و صمیمی شد، می تونی بسپری بهش  با بزرگه یکم بازی کنه و خودت کنار کوچیکه یکم بخوابی

اینجوری واسه همسرت هم عزیزتر نیشی و قدرتو بیشتر می فهمه

برا غر غرو بودنش؟

نه عزیزم...اخه شوهر منم همینه....یه مدت یه کاری کردم....تو هر لحظه ای که شروع می کرد غر زدن می گفتم حالا که تو این رفتار رو می کنی من نمیام و میشینم تو خونه ام....و واقعا نمیرفتم....بعد از یه کدت بهتر شد

چقدر شبیهه منی.منم شوهرم مطلقاااااکمکم نمیکنه

بچه هات بزرگتر شن یکم بهتر نیشه اوضاعت

هیچی بدنر میشه اعصابت.من الان پرخاشگر شوم و عصبی و بی حوصله

تحمل هیچی رو ندارم


تنها دوستم تویی خداجونمممم .هیچوقت تنهام نزار
2738
خدا تحمل و صبرت بده من هنوز تو راهه  زود بزرگ مبشن حرصص نزن


انشالله شما این مشکلاتو نداری. حالا یه بچه هم بیاد خیلی سخت نیست ولی برا من شدن دوتا واقعا سخت شد شرایط روحیم خیلی بهن ریخته ست. مامانم فقط درکم میکنه و از شوهرم حرص میخوره. امشب یه لحظه باهم کل کل کردن خیلی ناراحت شدم ازینکه روشون به هم باز شد. اخه امشب دیگه عین برج زهرمار شده بود. عروسی فامیل نزدیک خودش بود و بخاطر من و بچه ها دیر رفتیم

یه بنده خدایی تو فامیل ما شوهرش خیلی غر غرو بوده یعنی به ترک دیوار هم گیر میداده تا اینکه مادرش بهش میگه هر وقت دیدی داره زیادی حرف می زنه حواس خودتو پرت کن به یه چیز دیگه اونم تا شوهره شروع می کنه حرف زدن بلند بلند آهنگ می خونه و می رقصه تو دو هفته آدم‌ کرد شوهرشو😆

و بلاخره روزی خدا نگاهی خواهد انداخت ❄

اون باید درک کنه حب

واقعا سخته من ابجیای دوقلو داشتم من کمک مامانم بودم وگرنه درکت میکنم تاحدودی کارا میمونه

دوستم برای خونه دارشدنم یه صلوات میفرستی❤️   همراه چالش بهاری فیت شو وزن الان۷۹      👈هدف اول ۷۵     👈هدف دوم ۷۰   👈 هدف سوم ۶۵   👈هدف آخر ۵۵ 💪 
یه مشت بچه سیببلو ان این مردا...تربیت ناصحیح پدر مادرا نتیجه اش میشه همین مردای بی درک...همسر من قبل ...


پس شما هم دقیقا مثل من کلافه میشی. من دیگه نمیتونم جلوی صدامو بگیرم این روزا همسایه ها کاملا درجریان زندگیم قرار گرفتن فکر کنم

بچه ی بزرگترت چندسالشه؟کاش از اول که بچه دار شدین وقتی همسرت از سر کار برمیگشت بچه هارو میدادی ...


دوسالشه. گاهی اوقات کارهای دختر بزرگم رو اون انجام میده و میبینه که سرو کله زدن با اون چقدر سخته ولی باز انگار یادش میره من هرروز دارم با دوتا بچه سروکله میزنم. من خودمم. گاهی اوقات میزد توو سرم که خیلی خانومای شافل هستن که بچه دارن ولی به همه کاراشون میرسن. میگم مگه تو تووزندگی همشون هستی که اینجوری میگی. دلمو خیلی میشکنه با این سرکوفت هاش

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687