سلام عزیزان
دوستم حدود چهارسال با یه نفر دوست بوده خیلی هم همدیگه رو میخاستن بعد به اصرار خانواده پسره ؛پسره میره خاستگاری دختر عموش تو اون مدت هم به هر بهانه ای ک شده با دوستم موند و ازش جدا نشد که من نامزدم و دوس ندارم و فقط به اصرار خانواده بوده و...جدا از اینا دوست منم نامزد داداش همین پسره بوده ولی شروع دوستیشون بعد ی سال که از نامزدیش کذشته بود بوده.بعد از ازدواج پسره باهاش بهم زد و الان هر دوشون ازدواج کردن هم دوست من هم اون پسره قسمت ناراحت کنندش اینجاست که خونه هاشون هم پیش همه و دوست من هر روز میبیندشون
پسره هم الان خانمش بارداره و انقدر نازش رو میکشه که دوست من بیچاره دیگه داغون شده خیلی عاشقش بوده و هست.
تو رو خدا بگید چکار کنه خیلی ناراحتم براش نمیتونم انقد داغون ببینمش