نه عزیزم درست میگی
ولی من هر چیزی که بگم مامانم میگه تقصیره تویه
میگه بدی اونارو هیچ وقت نگو
هم پامو میزارم بیرون نفرینشون میکنه همش میگه تقصیره این طفلک چیه همش گریه میکنه
من همش میریزم تو خودم
هییییییییچی نمیگم میترسم از اخر خودم یه کاریم بشه اونا هم خوشحال
من هزار راه رو رفتم توی غذا تو آبمیوه... اما بچه که نیستن متوجه میشن وقتی قرص به دست مارو میدید ناراحت میشد گله میکرد (بجای اینکه ما گله کنیم که بابا خب تو مادری ما بچه... بخور مواظب خودت باش دیگه) بخاطر گله هاش و عدم ناراحتیش قرصارو جدامیکردیم میذاشتیم دم دستش اما بعد زیر فرش و مبل پیدا میکردیم... دکتر خوب و همدل براش پیدا کردیم که دکتره رو قبول داشته باشه بخاطر حرف اون بخوره 4 سال خورد باز نخورد و به دکتر هم دروغ میگه از دوستش که خیلی دوسش داره خواهش کردیم گاهی باهاش حرف بزنه که بابا... اونکه بیماری قند داره هرروز باید انسولین بزنه برای سلامتش مهمه اینم مثل همونه...گاهی با ترغیب گاهی با تهدید گاهی با التماس اما دریغ ...
17 ساله که همینه.... دیگه کاری از دستمون بر نمیاد بهش گفتیم خودت باید به فکر خودت باشی که نیستی پس وقتی افتادی و حالت بد شد خودت برو دکتر
مارو هم مریض کرده بخدا
حرفه دلو زدین واقعا
مامانم اخلاقه بدی که داری وقتی یه حرفی بزنه کوتاه نمیاد به حساب وقتی میگه نه ینی واقعا نهههههه
یا کسی جرات نداره بهش بگه برو دکتر میگه شما مشکل دارین و میزنه جاده خاکی😒
بعضی وقتا دلم واسه بابام میسوزه
هم خودش غم منو داره هم غمه مامانمو😔
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
