2733
2734
عنوان

اولین باری که پری شدین!

1025 بازدید | 51 پست

سلام دوستان  

تاپیک جنبه سرگرمی و خاطره داره  

من برگشتم! کاربریم 4 روز حذف شده بود! 

درمورد اولین باری که پری شدین تعریف کنید



غصه نخور درست میشه.

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

خخخ زنداییم تعریف میکرد که اصلا نمیدونسته راجب پری اولین بار تو دسشویی خون میبینه تا می‌تونه داد میزنه میگه مااااااماااان بااااابااااداره از ک و ن م خون میاد😂😂😂😂😂

فقط خواهرا میدونن چقدر آدم خوشبختی خواهر و برادرش واسش مهمه یعنی حاضره جونشم بده اونا رو خوشبخت ببینه خواهش میکنم واسه اول سلامتی دوم خوشبختی خواهر و برادر منم صلوات بفرستید منم از ته دلم واسه شما دعا میکنم 😘😘😘😘

یه بلوز شلوار گلبهی تنم بود

اومدم خواهرم رو بغل کردم گفتم فکر کنم دارم میمیرم😭😭😭😭😭😭

مگر تا کجا گرسنه ایم؟ 😔 هنگام اذان مغرب جلوی یکی از هیات های عزاداری مستقر در میدان فاطمی صفی بی سابقه و بسیار طولانی برای دریافت غذای مجانی بود که انسان راشگفت زده می کرد. هر شب چنین است. تعداد افراد ایستاده در صف را نشمردم، اما به جد می توانم بگویم که بیش از هزار نفر بودند. آنها نه تنها متکدی و کارتن خواب و مسکین به نظر نمی رسیدند، بلکه مردان و زنانی شیک و آراسته با لباس های تمیز و بعضاً با دماغ های عمل کرده و هیکل هایی ساخته و پرداخته به نیروی دمبل و هالتر و رژیم غذایی و عمل های معجزه گر جسمانی و صورتهای آرایش کرده و خلاصه با ظاهری تأثیرگذار متناسب با #فرهنگ ظاهر پرور موجود بودند و صفی چند صد متری عجیبی تشکیل داده بودند. براستی این صف با آن اعضای منتظرِ مصممِ خستگی ناپذیر مرا شگفت زده نمود، به گونه ای که نمی توانستم باور کنم که مردم در صف ایستاده انسانهایی گرسنه و نیازمندند که شب در خانه بی شام اند. یاد خاطرات چرچیل افتادم که وقتی از او پرسیدند: چگونه [جنوب] ایران را بدون مقاومت اشغال کردی، گفت: از تجربیات آشپز احمد شاه قاجار استفاده کردیم که به ما گفت: اگر مردم ایران را به صرف غذا دعوت کنید، نمی پرسند صاحب خانه ای که غذا می دهد، کیست. اگر به آنها وعده‌ ی غذا بدهید، طالب چیزی دیگر نیستند. وقتی می خواستیم وارد ایران بشویم، به بی بی سی دستور دادیم هر روز در رادیو اعلام کند متفقین می خواهند برای شما کیسه های آرد بیاورند. وقتی ما وارد ایران می شدیم، مردم همه در صف بودند برای گرفتن آرد! نتیجه اینکه این مردم اگر به مال مفت برسند، سیر هم که باشند، باز هم می خورند، یا می برند.

تو روستا بودیم،خونریزیمم زیاد بود،ی سگم انداخت ردم

من میدوییدم،سگه دنبال من،دختر عموم دنبال سگه،مامانمم میگفت بدوووو😩😫

ینی ع دستش ک خلاص شدم،انقد جیغ زده بودم گلوم درد میکرد،خونریزیمم بیشتر شده بود😂

لطفا برای سلامت تو دلیم دعا کنین و صلوات بفرستین که سالم باشه...اجرتون با امام زمان 
2738

من اولین بار ۱۵ سالم بود ۱۷ مرداد بود روز ۴ شنبه دقیق یادمه

 دقیقا یه روز قبل عروسی پسرعمه ام 

(من چون نوه اخری از سمت خانواده پدریم هستم عروسی مسرعمه ام ۱۵ سالم بود)

عشق مثل دریا هرگز متوقف نمیشه ♡عشق مثل ستاره میدرخشه  ♡عشق مثل خورشید گرم میکنه ♡عشق مثل گلها لطیفه ♡ عشق مثل تو زیباست ♡

خواستم برم بیرون با مامانم

دم در دیدم یچی ریخ گفتم جیش کردم گف نه شاید پریود شدی بلدی بزاری؟؟ گفتم اااااره خیالت راحت

رفتم پدو گذاشتم زیر شورت بجا بالاش😁تازه خوشحال و خندان گفتم گذاشتمش بریم 

زردِ لیموییِ خوشبخت💛🍋

چون قبلش معلم پرورشی در موردش حرف زده بود ومن از مامانم سوال کرده بودم راجبش وقشنگ برام توضیح میداد مامانم هیچ ترسی نداشتم اولین بار که شدم خیلی ریلکس به مامانم گفتم

ربِّ لا تَذرنی فرداً وانتَ خیرُ الوارثِین😢

چهارده سالم بود 

هم ترسیده بودم هم دلم درد می کرد 

خونه بودم 

مامانم گفت چه زووووووود شدی 🙄

هیچ کس از آخرین خداحافظی باخبر نیست.با هم مهربان  باشیم .خدانگهدار دوستان 
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز