یک جمله از سیاست زنانه ای که یاد گرفتی رو بنویس

[QUOTE=101536263]به نطرت چرا اینطوری میشه؟[/QUOTE

مشکل از ریشس از بس ک هیچ کس روحرفش حرف نزده و تو خانواده خودش همه بحرفشن منم مجبورم مص اونا باشم وگرنه زندگیم جهنم میشع خانوادش خعلی روش حساسن دقیقا مص یه بچه پنج ساله میمونه همش باید بهش محبت کنی اخرشم حرف حرف خودشه...

خوشحالم مفید بوده🥰

لابد تیغش زدید مجبوره دروغ بگه 

دروغگو شناخته بشی بهترازینکه زندگیتوببازی 

راستش چون باردار شدم حس تایپ کردن ندارم😁😁😁 

خصوصی پیامها زیاده و فرصت و همت  جوابش را نداشتم متاسفانه .درخواست دوستی تون را قبول کردم .ایشاله همت کنم تایپ کنم جواب ها رو 😊

بعد هر وعده غذا نصف استکان عرق نعنا با آب جوش بخور

حیفه عزیزم ادامه بده

خیلی تاپیک بدردبخوریه

به همه دوستام لینکشو دادم بخونن

نه دیگه محبت یه لبه این شمشیره

محبت زیاد بی درو پیکر هم مثه همه چیزای افراطی آفت میاره

زندگی خودش یه معامله است دکتر فردوسی پورم همینو میگفت

کفه های ترازو رو بسنج جوری با تدبیر تنظیمش کن که اونقدری که محبت میریزی چیزای دیگه تو اون کفه بگیری وگرنه خسته کننده میشه زندگی

لبه های دیگه این شمشیرم جز محبت، جذبه و تدبیره. خصوصا تدبیر 

چون اخم و جذبه فلفل کاره و زیادش خوب نیس

هر وقت دیدی زیادی داری برد بهش میدی، نوبت پر کردن کفه های خواست و لذت و بهره خودته

هميشه وقتي ميريد خونه مادرشوهر به خودتون احترام بزاريد 

مثلا واسه خودتون تو بهترين ظرفا غذا بزاريد تو بهترين جا بشينيد و..من اولش يكم زيادي خودماني بودم ديدم اونا بيشتر جوگير شدن...😂😂اين تجربه منه

کلا از اول همینجوری بود ینی فک کنم اصلا ذاتیه چون مامانشم همینطوریه... منم هروقت ک میفهمم بم دروغ گفته کلی باش دعوا میکنم و بش میگم دروغگو

آفریاین خیلی درسته

بخودت احترام بذار و بدون خرد کردن دیگران نشون بده جایگاه درست همونه که با خودت معامله میکنی

اما از مهربونیتم دریغ نکن.

لایک

عینه شوهر من باید راهی پیدا کنیم

متوجه منظور نشدم ببخشید لطف کنید برام توضیح بدین

هیچی به روی خودت نیار خیلی راحت و صمیمی باهاشون احوال پرسی کن به روت هم آوردن حرف تو حرف بیار خودتو برن به کوچه علی چپ

ازش خواهش کن که مهمون میاد بهت کمک کنه و بگو تنهایی خسته میشی و نمیرسی بعد بگو واقعا زشته جلوی مردهای نامحرم همسرت دولا راست بشه چه جوری غیرتت قبول میکنه بعد هم همیشه نصف کارهارو بذار بمونه دقیقه نود خودش میبینی کارها مونده مجبووور میشه بخاطر اینکه آبروتون نره کمک کنه بعد از اونم تقسیم کار کنید بگو کارهای تو آشپزخونه با من من دیگه کاری با پذیرایی ندارم اون به عهده تو کم کم عادت میکنه