2737
2739
عنوان

شوهرم یهو وحشی شد

8859 بازدید | 28 پست

من ی جاری دارم ک باهاش تقریبا  صمیمیم.مادرشوعرم رابطه خوبی با من نداره و برا چزوندن دل من ی مدته با جاریام رابطشو خوب کرده.امروز از صبح با خونواده من رفته بودیم گردش.حدود ساعتای 10 بود ک مادرشوهرم زنگ زد ب شوهرم ک بیاین شب خونه ما ب بقیه هم قراره بگم.شوهرم گفت ک ما بیرونیم و نمیتونیم بیایم.)دوهفته قبل هم همین اتفاق افتاده بود).بعدبرگشتن شوهرم گیر داد ک بریم ی سر خونه مامانم من اولش خستگیو بهونه کردم و گفتم نمیام بعد شوهرم گفت اگه نیای تو خراب میشی و همه اینارو از چشم تو میبینن.منم دیدم ازصبح شوهرم با خونواده من بوده و نخواستم دلشو بشکونم گفتم بریم ولی سریع بلند شیم...خلاصه رفتیم اونجا ساعت11ونیم

آدم خوبی نیستم اما خدا هرچی خواستم بهم داده.مرسی خدا🌹


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
2738

بعدش تا رسیدیم اونجا همین جاریم ی سلام خیییلی گرمی کرد و عدش گفت ناهید بازم قسمت نشد همو ببینیم.بعدش پرسید پوستتون چقد قرمز شده???من احساس کردم داره تیکه میندازه ک بخاطر جو سنگین اینجا اینجور شدین بلافاصله گفتم سوار قایق موتوری بودیم بخاطر اونه

آدم خوبی نیستم اما خدا هرچی خواستم بهم داده.مرسی خدا🌹

اینم بگم من از لحنش نمیدونم.چرا خوشم نیومد اما همش حس میکردم داره تیکع میندازه .اما چون هرررگز چنین اخلاقی نداشت گذاشتم بپای سو تفاهم خودم.تا رسیدیم خونه دیدم شوهرم عصبیه و میگه دیگه هرررررگز با این عوضی درد دل نکن این داره از تو سو استفاده میکنه و روت دور برداشته.گفتم واسه چی همچین فکری میکنی گفت بلافاصله بعد احوالپرسی با تو رفت دقققققیق کنار جاری بزرگه و داشت حرف تورو میزد انگار.منم گفتم ب درک خب بزنه وقتی مامان تو دوبار تو مهمونیاش ما نیستیم معلومه ک این دور برمیداره

آدم خوبی نیستم اما خدا هرچی خواستم بهم داده.مرسی خدا🌹
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز