داداشم 28 سالشه. خیلی مهربون و با ادبه. واقعا دوسش دارم. اگه یک روز نبینمش دلم براش تنگ میشه. اخه خودم تو بزرگ کردنش خیلی کمک کردم. خودشم قدرشناسه. چشم و دلش پاکه. منم محرم اسرارشم.
مجرده. چند وقت پیش فهمیدم ی گوشی ساده داره . هرچی بهش گفتم ناقلا خبر مبریه ,گفت نه آیجی. مطمئنم تا حالا دوست دختر نداشته. فقط یبار عاشق دختر عموم شد که اون قبولش نکرد.
میدونم کارم زشت بود ولی قایمکی رفتم سر گوشیش. سه چها تا از شماره هایی که زنگ زدو تو گیشم ذخیره کردم.همشون ازین زنای پولی بودن.
خیلی ناراحتم. از دیشب خوابم نبرده. میدونم که تا حالا رابطه نداشته,چون خانوم یکی از دوستای صمیمیش بهم گفت که شوهرش گفته. خودمم مطمئنم نداشته. ولی مث اینکه میخواد بره دنبالش. چیکار کنم؟ تپش قلب گرفتم. عصبی شدم. به روش بیارم؟ به مامانم بگم؟