سر دخترم حتی شب اول که خونه اومدیم هم خودم نگهش داشتم
مامانم بود ولی دلم نمیومد چون صبح باید میرف مدرسه طفلک
خیلی سخت بود برام ولی وقتی ادم مادری رو قبول میکنه باید شرایطش رو هم بپذیره
من بچه مهد بودم و از مهد متنفرم
دینا رو از یکی دو ماه اینده میگذارم ولی جایی که دوست داشته باشه نه بالاجبار
مامانیی که شاغلین مراقب باشین
من عاشققققققققققققققق مامانم هستم.میمیرم براش! ولی هرگز لحظاتی رو که بال بال میزدم برا بودنش و نبود وبالاجبار سر کار بود یادم نمیره!!